دانلود رمان اوراکل هما پور اصفهانی
دانلود رمان اوراکل اثر هما پور اصفهانی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان اوراکل را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود رمان اوراکل اثر هما پور اصفهانی با ما همراه باشید.
خلاصه رمان اوراکل
داستان در مورد پسری است به نام مهراد صباغ، تاجری موفق و به نام که متهم می شود به سر به نیست کردن دوست و شریک خودش الیاس… اما قبل از اینکه دستگیر شود می گریزد که بتواند مدارکی برای بی گناهی خودش جمع کند. در این راه دختری به نام مارال که چند ماه قبل تر به اجبار، مجبور به عقد او شده است، او را تعقیب می کند که با لو دادنش بتواند وی را مجبور به طالق خودش بکند. اما مهراد سر بزنگاه متوجه مارال میشود و او را حبس می کند… آیا مهراد موفق می شود بی گناهی خودش را ثابت کند؟ آیا مارال می تواند خودش را نجات بدهد؟
بخشی از رمان اوراکل اثر هما پور اصفهانی
اتاق در تاریکی محض فرو رفته بود. نه چراغ خوابی روشن بود و نه پرده زخیم و تیره اتاق اجازه می داد هیچ نوری از چراغ های داخل کوچه به درون اتاق نفوذ کند. طبق عادت همیشگی اش لحاف کلفت را از روی خودش کنار زده و به زور قرص خوابی که خورده بود به خوابی نیمه عمیق فرو رفته و از عالم و آدم بی خبر بود. شاید در کل یک ساعت از خوابیدنش گذشته بود.
این قدر در شش شب قبل بی خوابی کشیده بود که آن شب حریصانه خواب جعلی و کمکی اش را در آغوش گرفته و قصد نداشت بیدار شود . از نظر خودش دیگر جز خواب هیچ چیزی نمی توانست برایش تسکین باشد. از بیرون اتاق صدا می آمد. صدای پا. کسی داشت می دوید
.ترسان و هراسان می دوید. تنها عکس العملش به صداهای رعب آور این بود که از دنده چپ بچرخد و طاق باز شود. خوابش سنگین تر از این حرف ها بود که با یک صدای پا بیدار شود. در اتاقش ناگهانی باز و محکم و توی دیوار پشتش کوبیده شد. این دیگر صدایی نبود که بیدارش نکند. خواب از چشمانش گریخت.
لای پلکش را به زحمت گشود و به کسی که بین چارچوب در ایستاده و به او خیره مانده بود نگاه کرد. دختر همین که مطمئن شد او را بیدار کرده جلو دوید. ساکی که توی دستش بود را روی زمین انداخت و در کمد او را گشود. همین طور که تند تند هر چه به دستش می رسید را داخل ساک می چپاند نفس :بریده و ترسیده گفت – پاشو مهراد. پاشو! دارن می آن. باید بری!! مهراد سرش میکوبید. گیج می رفت. می چرخید. چشمانش تار می دید. دستش را بالا آورد و آهسته روی شقیقه اش فشرد .دختر به سمتش چرخید و :این بار جیغ کشید – مهراد با توام!! باید بری! این جا دیگه امن نیست!! نگهبانی گفت … که دارن میان
صدای زنگ در بلند شد. مهراد که تا آن لحظه فقط توانسته بود به زور لب تخت بنشیند با صدای زنگ در و جیغ همزمان دختر از جا پرید و هجوم برد سمت پنجره و پرده زخیم سیاه رنگ را کنار زد. نور چرخان قرمز رنگ ماشین پلیس مو به تنش راست کرد . این جا پایان خط بود؟ دیگر به ته رسیده بود؟ این همه تلاش کرده و جان کنده بود که تهش به این جا ختم شود؟ دختر به سمتش هجوم آورد. بازویش را چسبید و همینطور که :ناخنهای بلندش را در بازوی او فرو میکرد گفت ….
معرفی رمان اوراکل
هما پوراصفهانیدر کتاباوراکل، فضایی پلیسی و معماگونه را رقم زده است. اوراکل با ماجرای فرار مهرداد آغاز میشود. مهردادی که شبهاست بیخوابی کشیده است و مدتها پنهان بوده است، حالا به زور قرص خواب، میخواهد چندساعتی را در دنیای خواب باشد و از دنیای واقعی بیخبر. خواب را مثل یک تسکین میبیند. اما همین که چشمانش گرم میشود، صدای پایی که هراسان به سمت اتاق او میدود او را از خواب بیدار میکند… مهرداد متوجه میشود که پلیسها محل مخفیگاه او را فهمیدهاند و حالا او باید از آنجا فرار کند..
رمانهای پیشنهادی
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
راهنمای دانلود
- درصورت عدم دانلود فایل اثر، روی لینک دانلود کلیک راست کرده و گزینه ی باز شدن در تب جدید را انتخاب کنید.
- تمامی لینک های دانلود بصورت مستقیم هستند.
- درصورت وجود مشکل در لینک دانلود رمان ها ، در بخش نظرات اطلاع رسانی کنید تا مشکل رفع گردد.
Hadia –
من این را دانلود کردم و لی به زبان جاپانی برام فرستادن چی کار کنم
کافه نویسندگان –
سلام و عرض ادب؛ لینک و فایل اثر مشکلی ندارد.