رمان گرگ بند اثر پریسان خاتون

دانلود رایگان pdf رمان گرگ‌بند اثر پریسان خاتون
دسته‌بندی‌ها: , نویسنده: پریسان خاتون تاریخ به روز رسانی: 9 آبان 1401
اطلاعات اثر:
  • دسته بندی:داستان و رمان
  • عنوان:گرگ‌بند
  • نویسنده:پریسان خاتون
  • ژانر:پلیسی و کارآگاهی | عاشقانه
  • تعداد صفحات:479
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

4.4/5 - (7 امتیاز)

رمان گرگ بند

دانلود رمان گرگ بند اثر پریسان خاتون.در این بخش ازسایت کافه نویسندگان،رمان گرگ بند را برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم.برای دانلود رمان گرگ بند اثر پریسان خاتون با ما همراه باشید

خلاصه رمان گرگ بند

می‌گویند توبه‌ی گرگ مرگ است! بهراد افشار همان گرگی بود که می‌بایستی سرانجام‌اش مرگ باشد و بس. مردی که باغ وحش کاملی را در خود داشت، گرگ صفتی که بقایی برای کسی نداشت، مار خوش خط و خالی که هم‌چون خفاش، خون‌خوارِ قهاری بود و این روباه حیله‌گر موشِ موذی و کثیفی‌ست که در تیز بودن‌اش به عقاب شهرت دارد. بهراد قانون‌های زیادی را دور زده است، ولی نقاب‌ها که بیافتند و پرده از حقایق برداشته شود؛ صفحه‌ی جدیدی از باورها به نمایش می‌ایستد!

گاهی اوقات قربانی شدن بد هم نیست؛ مثلاً قربانی چشمان‌اش شوی… قربانی نگاه‌هایش… قربانی مهربانی‌هایش… اصلاً چه می‌شد، می‌توانستی قربانی همه‌ی وجودش شوی؟ حتی عطر تن‌اش!

بخشی از رمان گرگ بند اثر پریسا خاتون

سنگ توی دستم رو روی سنگ قبر سیاه رنگی که گل‌های گلایل به تلخی روش خودنمایی می‌کردن کوبیدم، زیر لب فاتحه‌ایی خوندم و چشم‌هام رو با درد بستم، با بغضی که دیگه بعد از چند ماه بهش عادت کرده بودم آروم لب زدم:

– تو کی هستی بنده خدا؟ این‌جا جای من چی‌کار می‌کنی؟ تو کی هستی که به جای من سر قبرت فاتحه می‌خونن و برات گریه می‌کنن؟!

سیبک گلوم برای بار هزارم بالا و پایین شد. با خستگی از روی خاک سرد بلند شدم و خاکی که روی مانتوی مشکیم نشسته بود رو تکوندم. نگاه پر از غمی دورتادور قبرستون گردوندم. صدای نوحه و زجه‌هایی که کل فضا رو پر کرده بود دل هر کسی رو به لرزه می‌نداخت، این‌جا همه سیاه پوش بودن. دیگه بعد از چند ماه چشم‌هام به دیدن این سیاهی‌ها عادت کرده بود، دیگه بعد از چند ماه به سیاه پوشیدن عادت کرده بودم، دیگه عادت کرده بودم به این‌که خانم جون و آقاجون رو به بهونه‌ی اومدن سر قبر مثلاً پدر و مادرم می‌پیچوندم و سر از این‌جا و این قبر در می‌آوردم! تا کی باید توی بی‌خبری و انتظار به سر می‌بردم؟ دیگه تا کی باید دلِ تنگم رو سرکوب می‌کردم و دم نمی‌زدم؟ چرا؟ چون من خطاکار بودم، من روی برگشتن نداشتم!

پوزخندی کنج لبم جا خوش کرد. هه خطا! چه خطای کوچیک و احمقانه‌ایی که من رو از خیلی چیزها محروم کرده بود، از… .

کلافه سرم رو به چپ و راست تکون دادم و قصد کردم گلابی بگیرم برای شستن قبر این بدبخت، اینی که از من هم بی فک و فامیل‌تر بود. فاصله‌ی قبرستون تا دکه رو با چند گام بلند طی کردم و بعد از خریدن گلاب برگشتم سمت قبری که دیگه بعد از این چند ماه به خوبی آدرسش رو از حفظ شده بودم. همین‌که به قبر رسیدم با دیدن صحنه‌ی روبه‌رو نفسم توی سی*ن*ه حبس شد. داشتم درست می‌دیدم؟ بعد از چند سال؟ پریناز؟ لبخندی روی لبم نقش بست. همیشه خودم رو برای این لحظه آماده کرده بودم ولی هنوز هم نمی‌تونستم اون‌جوری که پیش‌بینی کرده بودم باهاش روبه‌رو بشم! چشم‌هام رو بستم و بعد یک نفس عمیق بازش کردم و با پاهای لرزون راه افتادم سمت قبر. همین‌که بالای سرش رسیدم صدای زجه‌ش به گوشم خورد:

– دل‌تنگتم رفیق، هنوزم بعد دو سال نتونستم فراموشت کنم یاسی!هق زد و دلم لرزید. اشک ریخت و آتیش به جونم انداخت. ناله کرد و رعشه به تنم افتاد. روبه‌روش نشستم و با صدایی که سعی داشتم آروم به نظر برسه گفتم:

– خوشحالم که توی این یه مورد بی‌معرفتی نکردی پریناز، خوشحالم که من رو هنوز یادت نرفته!

کلمات کلیدی: رمان گرگ بند، دانلود رمان گرگ بند اثر پریسان خاتون

دیگر آثار پریسان خاتون

1.رمان در حوالی جهنم

ثبت نقد و بررسی در مورد این اثر

اگر صاحب امتیاز این اثر هستید

لینک های دانلود اثر
دسته‌بندی

داستان و رمان

نویسنده

ملیت

ایرانی

ژانر

عاشقانه, اجتماعی, معمایی

نوع

کتاب الکترونیک

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان گرگ بند اثر پریسان خاتون”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت