رمان پارانویا | هانیه عبدی

دانلود رایگان pdf رمان پارانویا اثر هانیه عبدی
دسته‌بندی‌ها: , تاریخ به روز رسانی: 19 آبان 1401
اطلاعات اثر:
  • دسته‌بندی:داستان و رمان
  • عنوان:پارانویا
  • نویسنده:هانیه عبدی
  • ژآنر:عاشقانه | روانشناسی
  • تعداد صفحات:1249
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

دانلود رمان پارانویا

در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان پارانویا را برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم.برای دانلود این رمان زیبا همراه ما باشید

خلاصه رمان پارانویا

پسری بنام فراز روانبخش که بنا به دلایلی، دچار بیماری روانی و یا پارانویا هست که قتل های زنجیره ای انجام داده و در یک مرکز روانی حبس و بشدت محافظت میشود و با کسی حرف نمیزند و دختری بنام پناه پرتو دانشجوی روانپزشکی علاوه بر مخالفت استادش برای اینکه بخواهد رفتار فراز را مورد ارزیابی قرار بدهد، بازم به این کار اصرار میکند و سعی میکند با فراز صحبت کند که در همان جلسه اول، موفق میشود در حد چند جمله از او جواب بگیرد …

اختلال پارانویا چیست

اختلال پارانویا نوعی بیماری روانی است که موجب سوء ظن نسبت به دیگران می شود. فرد در این حالت اعتمادی به سایر افراد نداشته و  فکر میکند دیگران قصد صدمه زدن به او را دارند. در واقع یک سوء ظن غیر منطقی نسبت به سایر افراد در فرد مبتلا به پارانویا شکل می گیرد که جنبه های زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. علت به وجود آمدن همچین فکری در فرد معمولا احساس ناراحتی شدید از یک فرد خاص یا یک مسئله و موضوعی باشد که منجر شده فرد این احساس و تفکرات داشته باشد. شاید بسیاری از افراد حالت خفیف پارانویا را تجربه کنند و افکار بدبینانه نسبت به سایرین داشته باشند، اما این رفتار زمانی اختلال محسوب می شود که سوءظن نسبت به دیگران بسیار شدید، بی اساس و غیر منطقی باشد

بخشی از رمان پارانویا

صدای تلق و تولوق کفش های پاشنه دارم سکوت ازار دهنده ی کریدور عریض و طویل روبرویم را میشکست.هرازگاهی هم صدای داد و فریاد یا خنده از داخل اتاقک هایی که در انجا بودند به گوش میخورد.پرونده های در دستم را سفت و محکم چسبیدم و بیشتر به خودم فشردم.پرستاری که همراهم بود کارتی مقابل تشعشعات قرمز رنگی که از کنج دیوار بیرون زده بود گرفت،در با صدای تیک ارامی باز شد،پرستار در را با دستش نگه داشت و گفت:

انتهای اون در یه نگهبان هست،این یه تیکه رو خودتون برید و – بعد در بزنید،نگهبان در براتون باز میکنه،فقط قبل از ورود دکتر گفتن ازتون بپرسم،اجسام تیزی همراهتون هست؟از قبیل چاقو،سوزن، …کاتر،خط کش فلزی حتی خودکار و مداد

-فقط یه خودکار -خب اونو بندازید تو این سبد متعجب نگاهش کردم که گفت: این بخش،یه بخش عادی نیست اینجا بخش بیماران خاص و خطرناکه بهتره احتیاط کنید خودکار را داخل سبد انداختم که ادامه داد گوشواره،بند کفش،کیفتون،کمربند و نظیر این ها اگه همراهتونه بدید

به نظرم دیگر داشتند اغراق میکردند ناچارا گوشواره هایم را در اوردم وداخل سبد انداختم،کلافه نگاهش کردم و گفتم: دیگه چیزی ندارم میتونم برم؟ با دست اشاره کرد که گفتم:

ببخشید الان خودکارو از من گرفتید حرفاشو با چی بنویسم پوزخند زد و گفت:  اگر حرف زد میتونید با ضبط صوت حرفاشو ضبط کنید .سر تکان دادم و داشتم میرفتم که دستم را گرفت و گفت: خانم پرتو مواظب باشید  بعد از ان هم رفت.منگ و گیج نگاهش کردم و بعد از چند دقیقه به داخل رفتم. در رابطه با این بیمار بسیار شنیده بودم اما به نظرم به هر حال ادم بود.هروقت این را میگفتم صوفیا میگفت !ادمی که تونسته این همه رو قلع و قمع کنه ادم نیست-

از فکر به این که قرار است با چه کسی ملاقات داشته باشم ترس جزیی به دلم مینشست اما حس کنجکاویم انقدری بود که ان ترس جزیی به چشم نیاید.با تقه ای به در اهنی پیش رویم زدم و کارتم را از پنجره ی کوچکی که روی در تعبیه شده بود بالا گرفتم،در باز شد و چهره ی دکتر اشتیانی را دیدم.لبخند مصنوعی ای زدم و به سمتش رفتم.در اصل به خاطر حرف های صدمن یه غازه و لج لجبازی با این شخص بود که حاضر شده بودم پزشک شخص فراز روانبخش شوم.

با همان اخم وجدیت همیشگیش به من نگاه کرد و گفت: انتظار نداشتم بیای:.یک تای ابرویم را بالا دادم و گفتم: !وقتی میگم یه کاری رو انجام میدم قطعا انجام میدم
-امیدوارم تا تهش هم مصمم پیش بری

لینک‌های دانلود رمان پارانویا
دسته‌بندی

داستان و رمان

نویسنده

هانیه عبدی

ملیت

ایرانی

ژانر

عاشقانه, روانشناسی

نوع

کتاب الکترونیک

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان پارانویا | هانیه عبدی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت