دانلود رمان تب سرد اثر رضا محمودی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان تب سرد را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان تب سرد اثر رضا محمودی با ما همراه باشید
خلاصه رمان تب سرد اثر رضا محمودی
رمان تب سرد نوشته رضا محمودی، سرگذشت دو دختر دانشجو را روایت میکند که بنا به دلایلی مجبور به سفر کوتاه مدتی میشوند، اما در آنجا اتفاقاتی میافتد که با چند نفر دیگر به سفر خارج از کشور میروند اما از بخت بد آن دو… .
چه خواب عمیقی… با اینکه هنوز خوابم می اومد،و دلم نمی خواست از زیر پتوی گرم و نرمم بلند شم،اما کلی کار داشتم که باید انجام می دادم؛کار هایی که از شب قبل ،توی گوشیم یادداشت کرده بودم. دست هام رو به دو طرف کشیدم و خمیازه کنان بلند شدم و رفتم سمت پنجره، پرده رو کنار زدم،باورم نمیشد، اصن این صحنه رو تو خواب هم ندیده بودم وای خدا مگه میشه،مگه چند ساعت خواب بودم، این همه برف… چه منظره دلچسبی بود، درخت های سر به فلک کشیده ی باغ همه اسیر زیبایی برف شده بودند.همه جا سفید بود و کلاغ ها روی برف ها خود نمایی میکردند هیچ وقت اون حسو فراموش نمیکنم. دوباره برگشتم توی رخت خوابم و دراز کشیدم ،به کل فراموش کردم که باید چیکار میکردم.
بخشی از رمان تب سرد اثر رضا محمودی
پدرم مثل همیشه منو صدا زد که برم صبحانه بخورم،اون همیشه زود تر از همه بلند میشه و واسه همه صبحانه آماده میکنه. پدرم توی یه شرکت راه و ساختمان کار میکنه،اخالق زیاد جالبی نداره،اما آدم منطقیه.و در ضمن خیلی هم سخت گیر،اما دوستش دارم،طبیعیه،چون پدرمه. تختخوابم رو مرتب کردم، اومدم پایین. باز هم مثل همیشه مادر پدرم داشتن باهم بحث میکردن، پدرم هر وقت دعوا می شد،بدون اینکه بحث بالا بگیره، سریع از خونه میزد بیرو ن. اون روز هم مثل همیشه صبحونشو نصفه گذاشت و رفت .من هم رفتم تو آشپز خونه تا صبحانم رو بخورم، همینطوز که داشتم مربا رو روی نون تست میمالیدم،گوشیم زنگ خورد، سیمین بود.
-کجایی؟ چرا گوشی تو جواب نمیدی.
تا گفت کجایی، تازه یادم اومد که امروز قراره باهم بریم چند تا خونه ببینیم. من تازه از خواب بیدار شدم،دارم صبحانه می خورم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.