دانلود کتاب جنگ آخر زمان
دانلود کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو بارگاس یوسا.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،کتاب جنگ آخر زمان را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود کتاب جنگ آخر زمان اثر ماریو بارگاس یوسا با ما همراه باشید.معرفی کتاب جنگ اخر زمان
یوسا یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر آمریکای جنوبی است که از معتبرترین نویسندگان نسل خود به شمار میرود.ماریو بارگاس یوسا این کتاب خود را بلندپروازنهترین کار خود میشمرد و میگوید «اگر قرار بود از میان رمانهایی که تاکنون منتشر کردهام یکی را انتخاب کنم، این رمان احتمالا جنگ آخر زمان میبود.کتاب جنگ آخر زمان در رابطه با تعارض میان مدرنیته و سنت است. در رابطه با جامعهای است که سرعت تغییرات در آن آنقدر بالا است که به برخی از مردم اجازه نمیدهد خود را با شرایط سازگار کنند و مهمتر از همه در رابطه با نبود زبان مشترک بین مردم و حکومت است. مردم از یک سو فقیر هستند که به راحتی تحت تاثیر خرافات و مذهب علیه جمهوری شورش میکنند و جمهوری هم از طرف دیگر آنقدر پخته نیست که طرف مقابل خود را درک و به گفتگو با آنها بپردازد و نتیجه آن چیزی است که در این کتاب شرح مفصل آن را میخوانید.
ماریو بارگاس یوسا در کتاب جنگ آخر زمان نه از پرو، کشور زادگاهش، سخن میگوید و نه از زندگی امروز، بلکه مکان داستان خود را برزیل قرار میدهد و از ماجرایی سخن میگوید که در قرن نوزدهم اتفاق افتاده است. گروهی از افسران جوان دمکرات به همراه گروهی از روشنفکران و مردم برزیل حکومت استعماری نمایندهی پادشاه پرتغال را ساقط میکنند و حکومت ملی برپا میدارند.
کشیشی برخاسته از فقیرترین بخش برزیل آنها را ضد دین میخواند و … مسئلهی اصلیِ کتاب جنگ آخر زمان و داستانی که یوسا برای ما حکایت میکند جدایی و تعارض میان دو جامعهای است که قادر نیستند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
خلاصه کتاب جنگ آخر زمان
در کشور برزیل که تازه از نظام سلطنتی به نظام جمهوری گذار کردهاست، دستهای از مردم بسیار فقیر و زجرکشیده منطقه بیابانی باهیا که اعتقادات خشک مذهبی دارند تحت تاثیر یک واعظ بسیار مذهبی شورش میکنند و جمهوری را دشمن و عامل بدبختی خود میدانند. زمینهای ثروتمندان را تصاحب کرده و به اموال آنها شبیخون میزنند و در منطقهای به نام کانودوس ساکن شده و نام آنجا را بلومونته مینهند. در سوی دیگر جمهوریخواهان برزیل، سلطنت طلبان را عامل این شورش میدانند و همچنین سلطنت طلبان ثروتمند و زمینداران که خود مورد غارت شورشیان قرار میگیرند سعی در سرکوب شورشیان که آنها را ژاگونسو مینامند دارند.
ناگهان مردی که بعدها به نام «مرشد» معروف میشود، با چهرهای غریب و با سخنرانیهای آتشین از دل بیابانهای سوزان بیرون میآید و روستا به روستا با پای پیاده به موعظه و تعمیر کردن کلیساها میپردازد
مرشد بدون اینکه خودش بخواهد همراهانی پیدا میکند. قدرت او بهحدی است که همه را از جمله سنگدلترین خلافکارها را شیفته خود میکند. رفتهرفته مرشد با سیاستهای جدید جمهوری روبهرو میشود و میبیند قوانینی وضع شده که نادرست بهنظر میآید. از جمله اینکه جمهوری عبادات را آزاد اعلام کرده بود، گورستانها را از دست کشیشها خارج کرده بود و حتی ازدواج مدنی را الزمانی کرده بود. در کنار همه این موارد دولت جمهوری میخواست از مردم مالیات هم بگیرد
بخشیهای از کتاب جنگ آخر زمان
بردگی اخلاقی و جسمی زنان به حد افراط کشیده است، چون اینها تحت ستم مالک، پدر، برادر و شوهر هستند. این طرفها مالک برای زیردستانش همسر انتخاب میکند و زن جماعت درست توی خیابان زیر شلاق پدران حیوانصفت و شوهران مستشان میافتند و مردمی هم که شاهد این صحنهها هستند در کمال بیاعتنایی تماشا میکنند. این خوراکی برای تفکر است. رفقا ما باید کاری کنیم که انقلاب نهتنها به استثمار انسان از انسان، که به استثمار زن بهدست مردم هم پایان بدهد و در کنار برابری طبقات برابری جنسی را هم برقرار کند
ژاگونسوها داشتند نماد ظلم و ستم را نابود میکردند. آنها با تصوری مبهم، اما به قوت شهود، بهدرستی به این نتیجه رسیده بودند که قرنها سلطه مالکیت خصوصی این فکر را در کله استثمار شدهها فرو کرده بود که این نظام از آسمان نازل شده و مالکان هم موجوداتی برترند، برای خودشان نیمه خدایی هستند.
نفرت، مثل هوس، عقل را از کار میاندازد و آدم را بدل به موجودی سراپا غریزه میکند.
سرهنگ میگوید «کارت را تمام کن» و با حرکتی محکم شمشیرش را به سوی او دراز میکند. «چشمهاش را درآر، زبانش را ببر، بعد سرش را هم ببُر و پرتش کن توی سنگرها، تا آن یاغیهایی که هنوز زندهاند بدانند چه به روزشان میآوریم.»
آنقدر روز و شب در هزارتوی خیابانهای سالوادور پرسه زده بود که هرکس میدیدش او را آدمی دلباخته این شهر به حساب میآورد. اما چیزی که گالیلئوگال به آن توجه داشت زیباییهای باهیا نبود، آن منظرهای بود که دیدنش همواره او را به عصیان میکشید: بیعدالتی.
این کلمه وطن یک روزی از بین میرود. آنوقت مردم به پشت سرشان، به ما نگاه میکنند که خودمان را توی مرزها حبس کرده بودیم و سر چند تا خط روی نقشه همدیگر را میکشتیم، بعد میگویند: اینها عجب احمقهایی بودهاند.
کتابهای پیشنهادی
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
راهنمای دانلود
- درصورت عدم دانلود فایل اثر، روی لینک دانلود کلیک راست کرده و گزینه ی باز شدن در تب جدید را انتخاب کنید.
- تمامی لینک های دانلود بصورت مستقیم هستند.
- درصورت وجود مشکل در لینک دانلود رمان ها ، در بخش نظرات اطلاع رسانی کنید تا مشکل رفع گردد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.