دانلود رمان آن خنده بلند
دانلود رمان آن خنده بلند جلد اول و دوم کامل اثر طاهره آرموئیان (الف).در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان آن خنده بلند را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود رمان آن خنده بلند اثر طاهره آرموئیان (الف) با ما همراه باشید.خلاصه رمان آن خنده بلند
بشکنش دایی! اگه قرمز بود ینی خانومت میمیره برات! پراخم دندونقروچهای کردم و نیشگون جانانهای از پهلوی حلما گرفتم. پرید عقب و ازم فاصله گرفت: – چهته؟! چشمغرهای بهش رفتم اما از اونجایی که توجه عباسدایی جلب شدهبود، نتونستم چیزی بگم. سنگینی نگاهش رو من بود. لبخندی زد و چاقو رو تو پوست هندوانه فرو کرد. قلبم محکم تپید و گونههام داغ شدن و انگار واقعاً جواب تو این هندونهی راهراه باشه، نتونستم چشم ازش بردارم. دو طرفش که از هم جدا شدن و افتادن تو سینی، وارفتم. سفید بود؛ مثل کدو! عباسدایی به خنده افتاد: – با رنگی که این داره، همون ساعت اول از زنم طلاق میگیرم! بیاختیار از جا پریدم: – نهخیرم! کی گفته؟! حلما دستمو کشید: – آره دایی! اصن صورت قرمزشدهی بعضیا به سفیدی هندونه در!
بخشی از رمان آن خنده بلند
دستام از استرس یخ کرده بودن و می لرزیدن و قلبم محکم و گرومپ گرومپ می زد. از اونجایی که عادت داشتم که هروقت بیرون که از گرما تهوع آور شده بود، با شدت زیاد به صورتم میخورد؛ حس می کردم پوستم و حتی دهنم مثل کویر شده! اما حتی یه قلپ آبم از گلوم پایین نمی رفت. داشتیم هرلحظه نزدیکتر میشدیم و فکر برخوردی که ممکن بود اتفاق بیفته با هیجان دیدن حلما مخلوط شده و دلمو به هم می پیچوندن. گوشی که کنارم روی صندلی افتاده بود، بی صدا روشن شد. یه پیام داشتم. فورا بهش چنگ زدم و قفلشو کشیدم. وارد لیست پیام ها شدم.حلما فرستاده بود: “کجایین؟” و به شکلک وحشت زده که چشماش تا آخرین حد ممکن گرد بودن و لباش لرزون و به هم دوخته،کنار پیامش بود.شکلکه خیلی شبیه حال ما دوتا بود.
تند تند تایپ کردم: نمیدونم حل.دارم از استرس میمیرم.توچی؟! وای کاش امیر باهامون بوددیگر رمانهای طاهره آرموئیان (الف)
رمان های پیشنهادی
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
هنوز بررسیای ثبت نشده است.