رمان آخرین بلیط تهران اثر شقایق لامعی

دانلود رمان آخرین بلیط تهران اثر شقایق لامعی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان آخرین بلیط تهران را برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم.برای دانلود رمان آخرین بلیط تهران اثر شقایق لامعی با ما همراه باشید

خلاصه رمان آخرین بلیط تهران

آخرین بلیت تهران راجب دختریه که خودش رو شبیه خواننده مشهور تیلور کرده و خیلی هم بی قید و بند و پولداره طی یه اتفاق با یه پسری مذهبی از قشر متوسط جامعه رو به رو می‌شه و عاشق پسره می‌شه ولی مشکلات بزرگی سد این عشق میشند

بخشی از رمان آخرین بلیط تهران

تجريش
ماتيک قرمز رو با دقت تمام، روی لب هام کشيدم و با ديدن چهره ی غزل خنده ام گرفت و ماتيک از دستم افتاد روی ميز آرايش! با حالتی بين عصبانيت و شوخی، مشتی به شونه اش کوبيدم و گفتم: -من دارم رژ می زنم، تو چرا لب هات رو جمع کردی ؟ بی حوصله از کنار ميز آرايش بلند شد و گفت: -اون همينجوريش هم به تو توجه داره؛ نيازی نيست خودت رو بکشی! با دستمال مرطوب، رد رژ رو از روي ميز پاک کردم و در حالی که حواسم رو به لباس های رديف شده ی روی تخت می دادم، پرسيدم: -به نظرت کدومشون بهتره؟ بدون اينکه به لباس ها نگاهی بندازه، كلافه گفت: -از نظر من يا نظر تو؟ از نظر تو قطعا باز ترينشون بهتره! اينبار واقعا عصبانی شدم: -چه مرگته تو؟ يه ساعته كه عين برج زهرمار نشستی اينجا و داری وزوز می کنی!بگو دردت چيه که حداقل بتونم رفتارهات رو نسبت بدم بهش! از روی صندلی ای که به تازگی روش نشسته بود، با دلخوری بلند شد و گفت: -فوق ليسانس مملکت ما رو باش! خانم فوق ليسانس ادبيات دارن و ادبيات صحبت کردن خودشون در حد بچه های چال ميدونه! پشتش رو بهم کرد و در حالی که از اتاق بيرون می رفت، ادامه داد:

-انتظار بيشتری هم نمی شه ازت داشت! با پول بابا درس خوندن و وارد دانشگاه شدن، هنر نيست! فقط جايی نگو ادبيات خوندی که پای آبروت در ميونه! معلوم نبود از کجا و چی دلخوره که داشت اينطور پشت سر هم می بافت! لب هام رو روی هم فشردم مثل هميشه، نتونستم خودم رو کنترل کنم و گفتم: -از چه چيزي در حال آتش گرفتنی بانوی بزرگوار؟ چه چيزی خاطرت رو مکدر کرده؟ درس خواندن اينجانب با پول پدر يا انصراف دادن جناب عالی به علت عدم توانايی پرداخت شهريه؟ برگشت و با چشم های گشاد شده اش نگاهم کرد! حقش بود؛ اين روزها، کاش پاش رو از گليمش فراتر می ذاشت، پاش کال تو گليم خودش نبود!