دانلود رمان ژالین از مریم پیروند
دانلود رمان ژالین اثر مریم پیروند.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان ژالین را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود رمان ژالین اثر مریم پیروند با ما همراه باشید.
خلاصه رمان ژالین
من ژالینم ، یه دختر از زاده آتش…بعد از اینکه بابامو از دست دادم زندگیم توسط آدمای اطرافم نابود شد…بابامو اعدام کردن و منو انداختن بهزیستی… فکر میکردن با این کار میتونن منو از زندگیم محروم کنن، اما من برگشتم و اونقدر قوی شدم که میخوام زندگیمو ازشون پس بگیرم…برای همین آروم آروم به یاشار نزدیک شدم و با گرمای خودم بهش عشق دادم، وابستگی دادم و کاری کردم اون عاشق آتیش بشه…آتیشی که یه روزی خاکسترش میکنه و اون اینو نفهمید…
من تنها با همین هدف بزرگ شدم و تمام این سالها به اون فکر کردم و جملهای که بارها بهش گفته بودم : ” من تورو خیلی دوست دارم یاشار “
بخشی از رمان ژالین اثر مریم پیروند
روی تخت خودم دراز کشیده بودم و به ساعت یادگار بابام نگاه میکردم.حسابی درب و داغون شده بود و شیشه اش ترک داشت، اما دلم نمیاومد از خودم جداش کنم.از این ساعت ها بود که توی جیب جا میشن و مثل آقای چرزلیبی توی فیلم، همیشه توی جیبم، همراهم بود. تنها چیزیه که به عنوان یادگاری از بابام پیشم مونده و هر بار که لمسش میکنم احساس میکنم اون کنارمه و مثل تمام این سال ها مراقبمه…
از اون روزی که این یادگاری رو کف دستم گذاشتن چند سال گذشته؟ ون موقع شش سالم بود یا هفت سال؟ رفته بودم دیدن بابا،نمیدونستم این آخرین دیدار من با بابامه…بعدها فقط اینو به دستم دادن و گفتن بابات دیگه خونه نمیاد دخترجون، همراه مادرت برو خونه.اون لحظه با وجود سن پایینم ترس بزرگی درون خودم اون لحظه حس کردم. نگاه تارم با اشک به اون شیطانی بود که همه فکر میکردن مادرمه، اما تنها من میدونستم زیر نقاب ساکت و آرومش چه موجود پلیدی لونه کرده.
موجودی که هنوزم رد سوختگی هاش روی تنم تیر میکشن.وقتایی که میخواست منو کتک بزنه تا همیشه مطیعش باشم یا ازش حرف شنوی کنم، سیخ داغ میکرد و روی دستم میذاشت، یا روی کمرم یا کف پام، جایی که بابام نتونه ببینه و بفهمه زنش با من چیکار کرده.چقدر گذشته که هنوزم سوز اون داغی هارو روی گوشتم حس میکنم؟ به اولین علامت سوختگی روی دستم نگاه کردم.
هنوز ردش روی دستم مونده بود. یه علامت ضربدر.صداش رو از اون سال ها توی گوش هام به همراه دارم که سرم داد زد: – فقط به حرف من گوش میدی فهمیدی؟ از این به بعد جرات داری حرف گوش نده تا کل تنتو بسوزونم…آهی کشیدم و به یکباره دستم رو پایین انداختم و روی تخت نشستم.
روزهای جمعه بدترین روزهای عمرم بودند و تمام خاطرات گس گذشته رو برام مرور میکردن. از گریه هام توی اون اتاقک سرد زیر شیروونی گرفته تا خوابیدن توی انباری، وقتایی که بابا شب کار بود…یا عذاب شنیدن خیلی چیزها توی اون خونه که من جرات بیانشون رو نداشتم و همیشه با خیس کردن شلوار خودم از ترس اون شیطان به خواب میرفتم… مثل همیشه خاطره ی اون روزها عذابم میداد.از روی تخت بلند شدم و به گوشیم چنگ زدم. شماره رو گرفتم و پشت پنجره ایستادم. نگاهم به پاکت سیگارم که رفت پوزخندی زدم.اگه به اون چیزی که میخوام برسم، باید از این به بعد سیگار کشیدنم رو کم کنم.
رمان ژالین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
رمان ژالین را به دوستداران رمانهای عاشقانه با موضوع انتقامی پیشنهاد میکینمرمانهای پیشنهادی
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
هنوز بررسیای ثبت نشده است.