رمان تاوان عشق مشترک اثر کیانا بهمن زاده

دانلود رایگان pdf رمان تاوان عشق مشترک اثر کیانا بهمن زاده
دسته بندی: تاریخ به روز رسانی: 19 جولای 2024 تعداد بازدید: 650 بازدید
اطلاعات اثر:
  • دسته‌بندی:داستان و رمان
  • عنوان:رمان تاوان عشق مشترک
  • نویسنده:کیانا بهمن زاده
  • ژانر:عاشقانه | کل کلی | همخونه‌ای
گزارش مشکل دانلود
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

ناموجود

۴.۵/۵ - (۲ امتیاز)

دانلود رمان تاوان عشق مشترک

دانلود رمان تاوان عشق مشترک به قلم کیانا بهمن زاده.در این بخش از سایت کافه نویسندگان ، رمان تاوان عشق مشترک را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان تاوان عشق مشترک به قلم کیانا بهمن زاده با ما همراه باشید

 خلاصه رمان تاوان عشق مشترک

عسل دختر شاد و شیطون که به خاطر مشکلاتی که توی زندگیش دامن گیرش میشه مجبور میشه که با پسرعموش و رفیق پسرعموش همخونه بشه با پسرایی که اوناهم از شیطنت و بچه بازی از عسل کم نمیارن بین اینهمه شیطنت درگیر تا اینکه یه روز…. هنگامی که بر بلندای قله عشق و صداقت بر پایه کوهساران لطافت ایستاده بودیم هردو دست در دست هم سوگند وفاداری یاد کردیم که ناگهان…رعدوبرق جدایی به دستانمان اثابت کرد و در دریای جدایی غرق شدیم که ناگهان…چرخه عشق ما سه نفر شکل گرفت و…………………چرخه عشق ما سه نفر…………

 بخشی از رمان تاوان عشق مشترک

همین طور که داشتم کوله پشتیمو روی دوشم جابه جا می کردم سرمم پایین انداخته بودم تندتند به سمت پله ها حرکت میکردم نباید اینبارم دیر میرسیدم توی همین فکرها بودم که یکهو به یک جسم سخت برخورد کردم درد وحشتناکی توی سرم پخش شد به خاطر همین دستمو به سرم گرفتمو آخی گفتم نگامو بالا آوردم ارباب با چشمهایی که بی خوابی دیشبو داشت به رخم میکشید ) اصلا به من مربوط نیست که دیشب تا خوده صبح همراهم نشست پای فیلم تا نکنه صحنه توش باشه انگار من بچم( /: با موهای ژولیده ودستهایی آویزون که ازعصبانیت مشت شده بود زل زده بود به من یک قدم عقب رفتم این قیافش اصلا نشونه خوبی نبود همین حرکتم باعث شد کهبا صدای دادمانندی فریاد بزنه: ارباب_چیه صداتو انداختی روی سرت هــــــــــان مدیون باشید اگه فکر کنید ترسیدمــــا فقط وحشت کردم! در حالیکه هول کرده بودم با من من کردن سریع گفتم خب…ایم چیزه…ازقدیم گفتند سحرخیزباش تا…تا… ارباب_تا چی؟؟؟؟؟؟ کمی فکر کردم هیچی به ذهنم نمی اومد اوف ادامش چی بود؟آها یادم اومد بعد با افتخار کامل  در حالی که سینمو میدادم جلو با غرور کاذبی گفتم: _تا سالم بمونی

ارباب اولش چشماش گرد شد اما بعدش اونم عینه من راست شدو دست به سینه مقابلم ایستاد بعد با لحنی که انگار داره مسخره ام میکنه:/ گفت: _منظورت همون کامروا باشیه دیگه نه؟؟؟؟!!!!! با شنیدن حرفی که زد اصلا خودمو نباختم به روی خودمم نیاوردم به خاطرهمین با بی خیالی گفتم: _آره همون…منم ساعت شیش صبح شمارو بیدار کردم تا هم کامروا باشید و هم به اطلاعتون برسونم که دارم میرم دانشگاه شما کاری باهام ندارید؟ کمی مکث کردم چشماش حسابی گرد شد دیدم جواب نمیده و همین طور بهم زل زده منم به خاطر اینکه از رو نرم ادامه دادم_من هم کاری باهاتون ندارم خداحافظ…بای بای

رمان‌های پیشنهادی

لینک‌های دانلود رمان تاوان عشق مشترک
دسته‌بندی

داستان و رمان

نویسنده

کیانا بهمن زاده

ملیت

ایرانی

ژآنر

عاشقانه, کل کلی, همخونه‌ای

نوع

کتاب الکترونیک

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان تاوان عشق مشترک اثر کیانا بهمن زاده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت