در این بخش از سایت کافه نویسندگان، داستانک تقاص خونین را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم ملیکا نامور با ما همراه باشید.
خلاصه:
این مجموعه روایاتی از داستانهایی است که بعضی جنایی، بعضی عاشقانه و گاهی تکان دهندهی روزگار است!
بخشی از اثر:
– موهاتم که قرمزه! خودت خجالت نمیکشی؟ مگه گوجهای؟
لبخند خشک شده روی صورتش را درست میکند و بیتوجه به حرفهای چرت مرد میگوید:
– میخواید به یه نوشیدنی مهمونم کنید؟
ساواش تلخ میخندد و دستش را روی کمر دخترک میلغزاند:
– حتماً گوجه!
لباس حریر قرمز زیادی کوتاه است و لعنت، پاهایش از زانو به بعد کاملاً بیرون است؛ اصلاً مسئله غیرت نیست! غیرت؟
آن هم برای یک گوجه که فقط چند دقیقه است در ظاهر او را شناخته است، البته آن هم دست و پا شکسته؟ نهخیر!
تنها نگران این است جاسوس گلگون وقتی غرق در خون خودش است صحنهای زننده و تمام قرمز را ایجاد نکند!
فقط نگران حضور پلیسهاست، باور کنید! لهجه انگلیسی دخترک هم کاملا روی اعصاب است، مثلا میخواهد بگوید من دقیقا کفکف اسکاتلند بین دخترهای جذاب مو قرمز به دنیا آمدم؟ نهخیر! موهای قرمز چند بار رنگ شدهاش زیادی تابلو است. مخصوصاً برای اویی که همسرش یک اسکاتلندی اصل است. ل*بهایش را به نزدیکی گوشهایش میرساند و میگوید:
– میخوای بریم اتاقم؟ اینجا زیادی شلوغه!
چشمهایش کشیده است و سایهی قهوهای باعث شده کشیدهتر شود:
– باشه.
دستش را میگیرد و به سمت پلهها میکشد؛ دخترک همانند دیوانهها از پلهها بالا میآید، او نخورده مس*ت است.
از پلهها بالاتر که میروند به سمت در سفید اتاق ساواش کشیده میشوند؛ در را که باز میکند دخترک مثل دیوانهها دستهایش را میگیرد و روی صورتش میگذارد. نزدیکتر میشود! نزدیکتر و نزدیکتر… .
ساواش هنوز فرصت فکر کردن و بستن در را پیدا نکرده که در یک دقیقه سردی چاقو با گردنش لبخند را به لبش برمیگرداند.
نقد و بررسی وجود ندارد.