در این بخش از سایت کافه نویسندگان، داستان کوتاه راکد وحشت را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود داستان کوتاه راکد وحشت از فاطمه السادات هاشمی نسب (سادات.۸۲) با ما همراه باشید.
دیباچه داستان کوتاه راکد وحشت:
داستان از این قرار است، سه نوجوان با اردوی مدرسه به مشهد می روند تا سال آخر دبیرستان را به یاد ماندنی تمام کنند، در این بین نام جنگل جیغ به گوششان می خورد و زمینه ای می شود تا اتفاقات بدتری بی افتد. دومینوی داستان از آن جایی شروع می شود که پای به جنگل می نهانند، حالا اگر داستان واقعی باشد… واکنشتان چیست؟
بخشی از داستان کوتاه راکد وحشت از فاطمه السادات هاشمی نسب (سادات.۸۲):
به محض آن که به خانه رسیدند همان جا در حیاط شیر آب را باز کرد و مشغول خو*ردن شد. سینا و محمد خندیدند و به تشنگی زیاد او خیره شدند. دو دقیقه ی کامل گذشت، آرمان همچنان داشت آب می خورد! سینا
نگران جلو رفت و سر آرمان را عقب کشید، با خشم گفت:
-لاقل یکم نفس بکش که خفه…
با دیدن صورت آرمان، فریادی از ترس کشید و خود را عقب انداخت. محمد را به عقب کشید و هر دو با وحشت از پشت به آرمان خیره شدند. محمد نگران پرسید:
-چی شده؟ چی بود؟ چرا…
سینا که بسیار ترسیده بود، تنها توانست بگوید:
-هیس!
آرمان مجدد بی توجه به آن دو مشغول آب خو*ردن شد. سرش را از زیر شیر آب کنار نمی آورد و متوالی می خورد. با بهت به رفتارش خیره شدم، از چشم هایش اشک بیرون می آمد و نگاهش خالی از هر حسی جز عطش شده بود. سینا وحشت زده ل*ب زد:
-اون… اون تسخیر شده!
هنوز بررسیای ثبت نشده است.