دانلود رمان حوالی راش پیر
در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان حوالی راش پیر اثر طاهره آرموئیان را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود این رمان زیبا همراه ما باشید.
خلاصه رمان حوالی راش پیر
افرا دختر یک شهیدِ جنگل است: تنها فرزند یک پدرِ جنگلبان.تنها فرزندش را میگیرد و میرود به دهستانی در دل دامنههای شمال. شغل پدر را در پیش میگیرد و کمکم خو میکند با اخلاقهای عجیب مردمِ ساکت.ولی گذشته، آن بندِ بریدهنشده، آن سندِ بلاتکلیفمانده، به دنبالش میآیند آن هم درست وقتی که دارد در حال، در اکنون زندگیاش، عشق را پیدا میکند.
در حوالیِ راشِ پیر، نهالی تازه و ظریف روییده است درحالیکه درختِ کهنسالِ خشک هنوز سرِپاست و رویش سایه میاندازد. و افرا مانده است بین دوراهی: راشِ عمردار را تبر بزند یا مرگ نهال را به تماشا بنشیند؟ قصه، قصهی جنگل است و افرای جنگلبان. او باید انتخاب کند: از عادتی دوازدهساله بگذرد یا از عشق؟!
بخشی از رمان حوالی راش پیر
لالا لالا گلم باشی! عزیز و همدمم باشی!آنقدر حواسش پرت بود که ادامهی شعر لالایی را به یاد نمیآورد. از لای پرده ای که به قدر چهارانگشت کنار رفته بود تاریکی را می پایید و لالایی خواندنش تبدیل به زمزمه ای نامفهوم، بیکلمه و آهنگین شده بود .آرین بیتوجهی و دوربودن مادرش را می فهمید: مات بودنش به جایی در ظلمات بیرون را. طپش نامنظم قلب او و جدیت نفوذناپذیرش را حس می کرد. و همین ها برای بیتابی کردن برای نق زدنش و راضی نشدنش به خوابیدن با صوت ریز و نرم صدای او که به ترانه ای غمگین میمانست، کافی بود.
سر گونهی کوچکش را به جایی روی سینه ی مادر – آنجا که قلبش مضطرب میکوبید- میمالند تا بهش بفهماند که دلی بدقلقی کردن و نخوابیدنش ناامنیایست که از واکنش های خودآگاه و ناخودآگاه او دریافت میکند.ولی افرا متوجه این ها نبود. حتا بیداربودن و غرغر پسر کوچکش در این وقت شب برایش عجیب به نظر نمی رسید بااینکه از آرین تنبل و خوش خوابش این بیخوابی بعید بود! توی دلش صلوات میفرستاد، استرسش را پنهان میکرد، بیحواس تنش را تاب می داد تا بچهاش را آرام کند و چشم از مردی که در تاریکی ایستاده بود و انگار خانه اش را میپایید، برنمیداشت.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.