دانلود رمان بادها مسیر دیگری دارند
دانلود رمان بادها مسیر دیگری دارند اثر محرابه سادات قدیری (رهایش).در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان بادهلا مسیر دیگری دارند را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود رمان بادها مسیر دیگری دارند اثر محرابه سادات قدیری (رهایش) با ما همراه باشید.
خلاصه رمان بادها مسیر دیگری دارند
رمان در مورد یه پسر عکاس به اسم مهامه . داستان حول زندگی شخصی و کاری این پسر می چرخه. عکاسی توی یه روزنامه و سوژه های مختلفش . و زندگی شخصیش که حول یک دختر به اسم شیده …
صدای خنده ام بلنده و عقب عقب می دوئم و سعی می کنم بند دوربین رو دو دستی بچسبم تا از سر شونه ام نیفته! صدای نک و ناله و نفرین پیرزن میون خنده هام گمه و من اصلا نمی تونم بفهمم چرا اینقدر شاکیه! با خنده صدامو بلند می کنم تا از میون همهمه به گوشش برسه: نگران نباش حاج خانوم! مأمور بهزیستی نیستم! عکستو تو مجله و روزنامه هم نمی زنم آبروت بره! واسه دیوار اتاقم می خوام! خیالت تخت!
پیرزن عصبی تر، چند قدمی لرزون لرزون به سمتم می یاد و ناامید از ذرسیدن بهم دولا می شه و یه لنگه دمپاییش رو در می یاره و به سمتم پرتاب می کنه، بلندتر می خندم و برمی گردم و میون جمعیت گم و گور می شم. خنده ام به لبخندی ته نشین شده بدل می شه و در حال رفتن به سمت خیابون اصلی شروع می کنم به چک کردن عکسهایی که سر بزنگاه از پیرزن گند دماغ گرفتم
بخشی از رمان بادها مسیر دیگری دارند
با رسیدن به خیابون اصلی دوربین رو خاموش می کنم و جلوی اولین تاکسی دست تکون می دم. سوژه های خوبی گرفتم امروز و راضیم از این گشت و گذار، هر چند که کلی سرب از هوا به ریه هام کشیده ام و از طول عمرم کاسته ام! صدای رادیوی تاکسی بدجوری رو اعصابمه. از وقتی طبق بخشنامه دستور دادن تاکسی ها اجازه ی پخش موزیک ندارن، بیشتر راننده ها به برنامه های رادیو روی آوردن و مسافرهای بدبخت هم باید به این وضعیت تن بدن. یکی هم نیست بگه بابا ما نخوایم اخبار کشت و کشتار سراسر دنیا رو گوش بدیم کیو باید ببینیم. یا اصلا همین چیزی که الان داره پخش می شه! تبلیغات رب گوجه فرنگی با صدای آقایی که اونقدر هیجان انگیز از قرمزی رب حرف می زنه که هر کی در جریان نباشه خیال می کنه یارو بلیط رفتن به فضا رو برنده شده !
گلومو صاف می کنم و در حال پرداخت کرایه خیلی مؤدبانه می گم: ببخشید امکانش هس صداشو کم کنین؟ نگاه راننده از توی آیینه به من درست مثل نگاه شمره! همون قدر خشن و تهدیدآمیز! کرایه رو از دستم می گیره و لب باز می کنه به چس ناله، وسط حرفش می پرم. :اکی!می فهمم! همین صدای گین گین هم نباشه دلتون از این همه دود و دم و بوق و سر و صدا می گیره!
محرابه سادات قدیری (رهایش) نویسنده رمان بادها مسیر دیگری دارند
محرابه سادات قدیری ملقب به رهایش رمان نویس متولد ۲۱ آذر 1361 اهل ساری و لیسانس مدیریت آموزشی است.وی متاهل و دارای یک فرزند دختر است . رمان نویسی را از دوران دانشجویی آغاز کرده و از اولین و دومین رمان بلند خود را از دوران دانشجویی نوشته.اما سال ۹۲ فرصتی دست داد نوشتن رو تو سایت کافه نویسندگان شروع کنم. علاقه ام به نوشتن و مطالعه زیاد در حوضه داستان نویسی دلیل اصلی نویسندگی بود.
دیگر رمانهای محرابه سادات قدیری (رهایش)
- رمان هست های نیست
- رمان میان لاشه ایستگاه متروکه
- رمان خزان خنده های خزر
- رمان دست هایم حافظه دارند
- رمان هجوم وهم بیابان ها
- رمان حسرت
رمانهای پیشنهادی
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
راهنمای دانلود
- تمامی لینک های دانلود بصورت مستقیم هستند.
- درصورت وجود مشکل در لینک دانلود رمان ها ، در بخش نظرات اطلاع رسانی کنید تا مشکل رفع گردد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.