دانلود رمان کابوس تاریک
دانلود رمان کابوس تاریک اثر صبا رستگار.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان کابوس تاریک را بریا شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان کابوس تاریک اثر صبا رستگار با ما همراه باشید
خلاصه رمان کابوس تاریک اثر صبا رستگار
در بخشی از رمان کابوس تاریک میخوانیم دربارهی دختر کنجکاوی به نام آلیس است که یک شب از خانه بیرون میرود و چیزهایی میبیند که مسیر زندگیاش را به کل عوض میکند. زل زده بودم به در تراس اتاقم که باز گذاشته بودم و آروم آروم موهای بلند و طلاییمو شونه میکردم فردا یکشنبه بود و میتونمستم امشب بزنم بیرون و فردا راحت بخوابم به ساعت نگاه کردم ۴۰:۲۳دقیقه صدای تقه به در اومد و پ پشتش صداب مامان
– آلیس خوابی؟
+نه مامان دارم موهامو شونه میزنم کاری داری؟
نه زود بخواب فردا کارت دارم
پوفی کشیدم مثله این که تا ظهر خوابیدن ممنوعه
+باشه مامان شب خوش
شب بخیر دخترم بعدم صدای پایا اومد مثله اینکه رفت بخوابه بعد از بیست دقیقه آروم از جام بلند شدم و رفتم سمت تراس و به بیرون نگاه کردم ارتفاعش اونقدر بود که دست یا پام بنتتر ن در تراسو بستمو و به سمت در اتاقم حرکت کردم پشت در اتاقم ایستادم و گوشامو تیز کردم نه مثله اینکه خبری نیست رفتم ستم کولم و از روتختم برداشتمش گرفتم دستم
بخشی از رمان کابوس تاریک اثر صبا رستگار
خیلی آروم دراتاقمو باز کردمو زدم بیرون به سمت موتورم رفتم خاموش کشوندمش بیرون از خونه بعد روشتش کردم و رفتم به کوهی که نزدیک جنگل بود…….. به جنگل که رسیدم موتورو همونجا گذاشتم و حرکت کردم سمت کوهی که چند روز پیش وقتی با دوستام اومده بودیم اون موقع یه غار دیدم ولی وقت نبود برم اون تو که الان میخوام برم با کلی سختی رسیدم به اون غار چراغ قوه رو روشن کردم و رفتم تو چراغ قومو حرکت دادم رو دیوار و چشمام از دیدن اون نوشته هاب قدیمی برق زد فوری گوشیمو برداشتم و گوشه و کنار غار رو عکس گرفتم با صدای چیزی از پشت سرم با شتاب برگشتم و نور چراغ قومو به اون طرف گرفتم با دیدن یه جغد سفید خیالم راحت شد و برگشتم تا به کارم برسم که نفسای سردی رو ار کنار گوشم حس کردم با ترس برگستم سمتش و همون لحظه فلش گوشیم روشن شد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.