دانلود رمان افسونگر جهنمی اثر دیکتاتور.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان افسونگر جهنمی را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان افسونگر جهنمی اثر دیکتاتور با ما همراه باشید
خلاصه رمان افسونگر جهنمی اثر دیکتاتور
به آسمان شهر خیمره می شوم این جا شمر شوم اسمت ! شهری که مردمی ابلمه،صفت گرگ ها را دارند. مردمی که قبول کردند شیطان پرست باشند و من،فرشته رانده شده این شهرم…ابلیسی دیگر! دختری از قلم جهنم که فقط ویمران کردن را یاد گرفته است.من دختر شطانم، افسونگری برای جدایی قلب ها. من آسیبی نمیبینم، نه با خواندن آیه و دعای پوچ دعانویسان، نه با آی مقدس کلیساها یا به صلیب کشیدن قلب و روحم! من جاودانه ای از نسل پلیدی و تاریکی هستم! رمان افسونگر جهنمی داستان شهری است که مردمی ابله و گرگ صفت دارد. آنها قبول کردند شیطانپرست باشند و در این میان دختری از قلب جهنم وجود دارد که فرشتهای رانده شده از این شهر است. او دختر شیطان و افسونگری برای جدایی قلبهاست که هیچ آسیبی نمیبیند.
بخشی از رمان افسونگر جهنمی اثر دیکتاتور
نمیدونم واسه چی جوابش رو دادم، چشماش نیرویی داره که نمیذاره دروغ بگم. پشت این لنزهای آبی، نگاهی به رنگ قرمزی خونه! خاصترین قرنیهایه که قرمزیش به رنگ آتشه اما سرماش وجود هر کسی رو منجمد میکنه! با حس سرما در مچ دستم، مچم رو از زندان دستاش آزاد کردم و با برداشتن کیفم برگشتم، که با جای خالیش روبهرو شدم. با قدرت طی الارضم به خونه فکر کردم و در عرض چند ثانیه اونجا بودم. کیفم رو روی کاناپه انداختم و با قدرتم، لباسام رو با یک تاپ و دامن قرمز عوض کردم. موهای بلندم رو آزادانه رها کردم، رو کاناپه دراز کشیدم و خواب چشمام رو ربود
-دخترم!
برگشتم و با دیدن پدرم، سرم را به احترام خم کردم و گفتم:
-آه شیطان بزرگ ، مرا مورد عنایت قرار دادید با حضورتان.
به سمتم اومد و دستش رو روی شانه ام قرار داد و گفت:
– افسونگر، دختر زیبای من، جان و نور تاریکی چشم من، جواهر گرانبهای
من، از وجود لئون ناراضی هستی؟
از اینکه دوباره حالم را فهمید، اخمی کردم و گفتم:
– نه سرورم.. من با لئون مشکلی ندارم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.