دانلود کتاب آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز نسخه الکترونیک.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،نسخه الکترونیک کتاب آرزوهای بزرگ را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود نسخه الکترونیک کتاب آرزو های بزرگ اثر چارلز دیکنز با ما همراه باشید
خلاصه کتاب آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز
کتاب آرزوهای بزرگ یکی از مشهورترین آثار چارلز دیکنز، داستان آرزوهای بزرگ از زبان پسر ۷ سالهای به نام «پيپ» روایت میشود و تا ۳۵ سالگی او ادامه پیدا میکند. پیپ پسری است كه با خواهر و شوهرخواهر آهنگرش زندگي ميكند. آنها زندگی محقر و فروتنانهای را در کلبهای روستایی میگذرانند.
در روز کریسمس پیپ وقتی در قبرستان کنار مزار پدر و مادرش بود با مجرمی رو به رو میشود و از روی دلسوزی و مهربانی به او کمک میکند. مدتی میگذرد و زنی میانسال و پولدار به نام هاویشام از پیپ میخواهد در ازای پرداخت مبلغی با او هم صحبت شود. خانم هاویشام زنی بداخلاق است و در کاخی متروکه و قدیمی زندگی میکند. معشوقهی او در روز عروسی بسیار بیرحمانه او را ترک کرده بنابراین میخواهد از تمام مردها انتقامی سخت بگیرد.
خانم هاویشام دختری زیبا، اما مغرور و لجباز به نام «اِستِلا» را به سرپرستی گرفته تا شخصیتی کینهجو و متنفر از مردان از او بسازد. در همین زمان پیپ با رفت و آمدهایی که در خانه خانم هاویشام میکند دل بستهی دخترک میشود. استلا دختری بسیار خودخواه و خودشیفتهای بود که دائما زندگی فقیرانه و محقر پیپ را مسخره میکرد. در همین زمان پیپ که با حرفهای استلا غرورش خدشهدار میشود به پروراندن آرزوهای بزرگ در ذهن خود میاندیشد مانند زندگی کردن همانند نجیبزادگان در عمارتهای مجلل! از این لحظه به بعد پیپ به دنبال آرزوهای بزرگ خود میرود و اتفاقاتی عجیب برایش میافتد که به پایانی هیجانانگیز منجر میشود.
درباره چارلز دیکنز
چارلز جان هوفام دیکنز، روزنامهنگار، رماننویس و فعال اجتماعی متولد ۷ فوریه سال ۱۸۱۲ در انگلستان است. پدرش کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی بود اما به علت ولخرجیهای افراطی باعث فقر خانوادهاش شد. به همین دلیل دیکنز که در آن زمان ۱۲ سالش بود برای امرار معاش مجبور به کار در کارخانهی واکسسازی شد. شاید بتوان گفت تاثیر همین زندگی محقرانه دیکنز در کودکی به شکلگیری شخصیت «پیپ» در داستان آرزوهای بزرگ هم کمک کرد.
دیکنز برای نثر توانمندش و خلق شخصیتهایی ماندگار در تاریخ ادبیات محبوبیت جهانی کسب کرده است. از آثار او میتوان «دیوید کاپرفیلد»، «آرزوهای بزرگ»، «الیور تویست»، «داستان دو شهر» ، «نیکلاس نیکلبی»، «سرود کریسمس»، «دوریت کوچک»، «خانه قانونزده» را نام برد.
آثار ماندگار و بی نظیر چارلز دیکنز باعث شده تا محبوبیت او از محدوده کشور انگلستان فراتر رود و امروزه همهی جهان او را به عنوان رماننویسی با دغدغههای اجتماعی بشناسند. «آرزوهای بزرگ» یکی از مشهورترین آثار اوست که در آن اختلاف طبقات کارگری با چاشنی روابط عاشقانه در روزگاری پر جرم و جنایت روایت میشودنقد و بررسی کتاب آرزوهای بزرگ
آرزوهای بزرگ داستانی است که هرکسی می تواند با آن ارتباط برقرار کند. چرا که هر کسی در طول زندگی خود ممکن است با مشکلات پیپ مواجه شود. این رمان نشان می دهد که مالکیت و ثروت نمی توانند درون شخصیت ها را تغییر دهند و هم چنین پیدا کردن خود واقعی، نیاز به طی کردن مسیری طولانی دارد، مسیری که البته در نهایت انسان را به آگاهی می رساند. این نکته در زندگی چارلز دیکنز قابل تامل است که به علت فقر از سنین کودکی مجبور به کار کردن میشود ، شاید به همین خاطر است که وقتی قهرمانان داستانش کودک یا نوجوانی فقیر باشند اثرش جذابیت بیشتری دارد گویا روحیه و روند زندگی ِخودش در داستان اثر میگذارد . بیشتر افراد او را باخلق اثر آرزوهای بزرگ میشناسند گویا “پیپ” خود اوست که به علت فقر تحقیر میشود و مورد آزار قرار میگیرد ولی هم چنان آرزو های بزرگی را در سر میپروراند
بخشی از کتاب آرزوهای بزرگ
یک روز عصر که هوا خیلی سرد بود و کم کم رو به تاریکی میرفت، پیپ به تنهایی به قبرستان کلیسا رفت. باد به شدت در اطرافش زوزه میکشید. پیپ به سنگ قبر پدر، مادر و پنج برادر کوچکش نگاه کرد و برای اولین بار درک کرد همه آنها مرده و برای همیشه ترکش کردهاند. احساس تنهایی و ترس وجودش را فرا گرفت و شروع به گریه کرد. در همین لحظه، ناگهان صدایی فریاد زد: صدایت را ببر… و ناگهان پیپ مردی قوی هیکل را در برابرش دید.
مرد با خشم او را در میان دستان تنومندش که به وسیله خارها و نیش گزنهها زخمی شده بود گرفت. پیپ به شدت ترسید. قبلاً هرگز آن مرد را ندیده بود. مرد لباسهای کهنه و کثیفی به رنگ خاکستری به تن داشت و زنجیری آهنین به دور قوزک پایش به چشم میخورد. لباسهایش و دستمال گردنی که دورگردنش بسته بود خیس و گلآلود بودند.
آن روز صبح هوا سرد و نمناک بود، طوری که هر قدر تند میدویدم پاهایم گرم نمیشد. راهی را که به توپخانهی قدیمی میخورد بلد بودم، چون روز یکشنبه با جو به آن جا رفته بودم؛ اما در آن مه غلیظ راه را گم کردم و یک کم بیش تر به طرف راست رفتم.
ثبت نقد و بررسی در مورد این اثر
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
هنوز بررسیای ثبت نشده است.