در این بخش از سایت کافه نویسندگان، دلنوشته معشوقه ماه را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم مرضیه معینی با ما همراه باشید.
🔹دیباچه:
مع*شوقه ماه
که گفته سر پنجهام
به ماه نمی رسد؟!
من طُ را
با غمزه آتشین
و لبخند مسحور کنندهم؛
که گویی گل سرخی
میشگفد
و به خورشید سلام
میدهد،
پایبند خویش ساختم…
نگین آسمانی!
ط بی آنکه خود بدانی
از آن ما شده ای!
🔹بخشی از اثر:
نزول وحی
گویی نزول وحیی به من سبب شد، تا پاهایم
فرمان رفتن بدهند؛
انگار آنها چیزی را میدانستند…
وقتی رسیدم، از شدت هیجان زیبایی آن باغ
خواستم رز سرخی بچینم ، ببویم.
و به راه خود ادامه دهم؛ باغبان نبود،
دزدانه وارد شدم، گوشه چشمی تو را دیدم
نور آبی گلبرگهایت مرا مفتون خود کرد،
مدتها نگاهت کردم!
شجاع شده بودم، وجود باغبان را از یاد بردم
آهسته چیدمت!!!
یگانه نازنینم، فیروزه فامترین گلبرگ دنیا،
آبی آسمانم، حالا تویی تک ستاره هفت آسمانم…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.