دانلود رمان صوتی توسکا
دانلود رمان صوتی توسکا اثر هما پور افهانی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان صوتی توسکا را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود رمان صوتی توسکا اثر هما پور اصفهانی با ما همراه باشید.
معرفی رمان صوتی توسکا
رمان صوتی توسکا خوانشی زیبا از رمانی عاشقانه به همین نام اثر خانم پور اصفهانی است.رمان صوتی توسکا روایت زندگی دختری جوان است که بعداز فارغ التحصیلی در جستجوی کار است که ناخواسته وارد راهی میشود که زندگی اش را دگرگون میکند.توسکا دختری مهربان و پاک است که رابطه عاطفی خاصی با پدرش داشته و در تصمیم گیری برای انتخاب آینده اش علیرغم همراهی همیشگی پدر ، نهایتا خودش مسیر زندگیش را انتخاب میکند.رمان صوتی توسکا مجموعه حوادث و اتفاقات زندگی توسکا را در دنیای بازیگری روایت میکند.توسکا با وجود هوشیاری فراوانش وارد رابطه عاطفی عجیبی میشود که لحظات تلخ و شیرینی را برایش به ارمغان می آورد.
خلاصه رمان صوتی توسکا
دختری که پر از رازهای ناگفته و زخم های بهبود نیافته بود ، صدای احساسات را بلندتر از همیشه شنید.
“رمان صوتی توسکا” کتابی است که هم عاشقانه است و هم جامعه شناسانه. اگر به رمان علاقه دارید ، بدون شک خواندن آن را دوست خواهید داشت. عنوان کتاب که از نام قهرمان این اثر گرفته شده، دختری را به تصویر می کشد که مانند دیگر دختران نمی خواهد به دنیایی بپیوندد که در آن قرار است در معرض رویدادهای مختلف قرار گیرد. در نتیجه، نبرد او با قلب و مغز، او را به یک جهان عجیب و غریب هدایت می کند.
“هما پوراصفهانی” نویسنده ی جوان و پرکار داستان “توسکا” است که اکنون عمدتا عاشقانه های اجتماعی را به رشته ی تحریر در می آورد. “توسکا”، دختر جوانی که سال ها آرزوی بازیگری داشت ، بعد از یک تست تفننی، انتخاب می شود که در فیلمی بازی کند و از آن به بعد سریعا مشهور می شود. این شهرت به آشنایی “توسکا” با آرشاویر پارسیان ، خواننده معروف، منجر می شود و دیری نمی پاید که عاشق او می شود. غافل از اینکه زندگی این مرد پر از رمز و راز است
بخشهایی از رمان صوتی توسکا
– توسکا تو رو خدا… بیخیال بیا بریم … طوری نشده که …دستمو کشیدم از دستش بیرون و گفتم:
– اه ولم کن بابا … خیلی بزدلی به خدا …دوباره خواستم دهن باز کنم و ادامه حرفامو بگم که در اتاق باز شد…پسری قدبلند و خوش چهره اومد بیرون … وای مامانم اینا!!! عجب چیزی بود! خوش هیکل خوش تیپ … موهای خرمایی روشن داشت باچشمای تقریبا خاکستری …نگاه نافذ … نگاهی به سرتاپای من انداخت که دستامو گذاشته بودم لب میز منشی و خم شده بودم توی صورتش … ابروشو بالا انداخت و گفت:
– بفرمایید تو خانم … صاف ایستادم … هان؟ !!! با من بود؟!!! وایسادم زل زدم توی چشماش … دقیقا ازحالت خودم یاد بز افتادم. پسره معلوم بود خنده اش گرفته ولی به روی خودش نیاورد … با دست به در اشاره کرد و گفت: – چرا ایستادین ؟ بفرمایید داخل دیگه … یه تیکه از موهای فر درشت سیاه رنگم افتاده بود توی صورتم و جلوی دیدمو میگرفت …
نفسمو مثل فوت فرستادم بیرون و تکه موم شوت شد اونور … طناز هم مثل من خشک شده بود کنارم .آب دهنمو قورت دادم و سرمو انداختم زیر رفتم توی اتاق … یه اتاق بزرگ بود که یه میز دراز گذاشته بودن گوشه اش و سه تامرد نشسته بودن پشتش … یه دوربینم اینور کنار دیوار قرار داشت و یه پسره پشتش نشسته بود …از سقفم چند تا چراغ گنده آویزون بود … از این اتاقایی بود که تو نگاه اول می شد بهش گفت شیک! با اعتماد به نفس رفتم وسط اتاق … من اینجا چه غلطی می کردم؟ !!! در پشت سرم بسته شد … همون پسره اومد تو و رفت نشست پشت میز کنار اون سه تا مرد …
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
راهنمای دانلود
- درصورت عدم دانلود فایل اثر، روی لینک دانلود کلیک راست کرده و گزینه ی باز شدن در تب جدید را انتخاب کنید.
- تمامی لینک های دانلود بصورت مستقیم هستند.
- درصورت وجود مشکل در لینک دانلود رمان ها ، در بخش نظرات اطلاع رسانی کنید تا مشکل رفع گردد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.