[icon name=”cloud-download-alt” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] دانلود رمان عشق از سوی اجبار از پریا ج.در این بخش از سایت کافه نویسندگان رمان عشق از سوی اجبار را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان عشق از سوی اجبار از پریا ج با ما همراه باشید
[icon name=”bookmark” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] خلاصه رمان عشق از سوی اجبار از پریا ج :
سوزان دختريه که پدرش به زور مجبورش ميکنه با پسري به اسم اردلان ازدواج کنه ولي اون عاشق يکي ديگس و از اردلان متنفره سوزان بعد از مدتي متوجه ميشه که سام…………. سوزان:نقش اصلي دختر ۲۴ ساله سورن:برادر سوزان۲۶ ساله سوسن:خواهر سوزان۲۸ ساله اردالن:نقش اصلي پسر ۲۶ ساله سارا:دختر خاله و دوست صميمي سوزان ساره:دختر خاله و دوست صميمي سوسن مريم:نامزد سورن ويليام:يکي از سهام داراي شرکت من:بابا تروخدااا التماست ميکنم بابا:خفه شو ديگه نميخوام صدا تو بشنوم من:باباا دستشو بلند کرد که بزنه چشمامو بستم ولي هيچ اتفاقي نيفتاد اروم چشمامو باز کردم که ديدم سورن دست بابا رو گرفته سورن:بابا ولش کن چطوري ميتوني اين کارو بکني اون حق داره براي خودش براي ايندش تصميم بگيره
[icon name=”book” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] بخشی از رمان عشق از سوی اجبار از پریا ج:
بابا:ااااا نه بابا غلط کرد به خدا قسم اگه تو محذر ابرومونو ببري به خااک سياه مينشونمت با دو رفتم توي اتاق و درو بستم و شروع کردم گريه کردن خداااااا اخه من مگه چيکار کردم که نمي تونم با عشقم باشم مثل خيلياي ديگه در اروم باز شد سوسن وسورن اومدن تو من:سورن برو گمشو از اتاق بيرون سورن:سوزان وايسا من:گفتم بيروووننن اگه تو اون دوست عوضيتو نمي اوردي اينجا اونم منو نمي ديد که بياد منو از بابا خاستگاري کنه سورن:ولي من:گفتم بيرون مگه کري ديگه نفس نداشتم از بس داد زده بودم سورن اروم رفت بيرون و سوسن اومد کنارم نشست سوسن:خواهري ترو خدا گريه نکن من:سوسن اخه چطور گريه نکنم من عاشق يکي ديگم بعد برم با يکي ديگه ازدواج کنم……… ميشه وسايلمو جمع کني حالم خوب نيست ميخوام بخوابم اروم سرمو گزاشتم روي بالشت و به فردا بد ترين روز زندگيم فکر کردم تا خوابم برد …………….من:سوسن نمي دوني اسمش چيه سوسن با تعجب به من نگاه کرد سوسن:ي.يع.يعني تو اسمشو….. من:هه نه حتي اونم نمي دونم خنده داره نه چمدونمو برداشتم و به سرعت خودمو رسوندم به در بابا:خوووبببب اينو تو گوشت فرو کن تا وقتي که شوهرتو قبول نداشته باشي حق نداري پاتو توي اين خونه
بزاري دوباره بقضم گرفت ولي سريع از خونه رفتم بيرون دم در يه آزاراي مشکي وايساده بود وايسادم تا بياد که ازارا يه بوق برام زد هيچ توجهي نکردم که يکي اومد پايين زير چشمي نگاش کردم خودش بود يعني از اين بچه متصلاس يا خودش خر پوله اصلا فکرشو نمي کردم پسره:به به خانم خودم چمدونو بده من و برو سوار شو با نفرت بهش نگاه کردم و چمدونمو از دستش کشيدم من:لازم نکرده چلاق نيستم خودم ميتونم و سريع رفتم سمت در عقب و سوار شدم اونم سوار شد
[icon name=”address-card” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] اطلاعات اثر:
- [icon name=”align-justify” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] دسته بندی: رمان
- [icon name=”address-card” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] عنوان: عشق از سوی اجبار
- [icon name=”male” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] نویسنده: پریا.ج
- [icon name=”map” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] ژانر: عاشقانه،اجتماعی،همخونه ای
[icon name=”address-card” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] شناسنامه اثر:
- [icon name=”font” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] سطح اثر: —
- [icon name=”eye” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] ناظز: —
- [icon name=”check-square” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] ویراستار: —
- [icon name=”paint-brush” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] طراح: کیاناز تربتی نژاد
- [icon name=”user-alt” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] کپیست: paraxor
- [icon name=”hand-peace” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] منبع: رمانکده
[icon name=”heart” style=”solid” class=”red” unprefixed_class=”red”] رمان های پیشنهادی برای رمان عشق از سوی اجبار از پریا ج :
دانلود رمان در حوالی عشق از aida و farnaz
دانلود رمان همخونه شیطون من اثر دینا محدث
دانلود رمان ناجی اثر فاطمه پایان
دانلود رمان راز سر به مهر اثر mandana70
دانلود رمان قربانی اثر مینا سلطانی
دانلود رمان فریاد های در گلو مانده از م.صالحی