دانلود جلد اول مجموعه رمان کابوس افعی (پیشگویی در رویا) اثر فاطمه سادات هاشمی نسب.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان پیشگویی در رویا جلد اول مجموعه کابوس افعی را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود این رمان زیبا همراه ما باشید
خلاصه رمان پیشگویی در رویا
در جهان حومورا درون خاندانی اصیل زاده، حاصل ازدواج ملکه و پادشاه، پرنسسی متولد شد. با تولد پرنسس درخت ها اقاقیا پژمرده گشته و برگ هایشان همچون بارانی از شهاب سنگ سقوط کردند، حواصیل ها به همراهی پرستو ها کوچ کرده و خشکسالی همه جا را فرا گرفت، چشمه های آب مجدد در زمین فرو رفتند و از دید ها پنهان گشتند تا مبادا شاهد آن پرنسس باشند!
آن بود که با خیره شدن در دیدگاناش، هرکس را به عالم اموات راهی میکرد! آن بود که نژاد بریل را سرافکنده و شرمسار کرد، به شایعات پر و بال تازه ای داد تا آزتلان را باری دیگر متحول کند. آن شخصی بود که به عنوان پرنسس یک خاندان اصیل زاده، از وی انتظارات فراوانی داشتند . هرچند افسوس که او تنها قاتلی در جلد یک طفل معصوم بود
بخشی از رمان پیشگویی در رویا
قصر طلایی آزتلان در آتشی سیاه فرو رفته بود که لحظه به لحظه بیشتر از قبل به نابودی کشیده می شد. خدمه و سربازان همگی با فریاد و ترس از اتاق ها و سالنهای قصر بیرون میآمدند و با گریه و نگرانی به همراه چاشنی ترس، دوان-دوان از دروازه شمالی قصر بیرون میرفتند تا جان خود را نجات بدهند. گویی در آن لحظه به یاد نداشتند که ملکه و پادشاهی هم وجود دارند و در تالار اصلی در میان آن آتش سیاه گیر کرده اند و راه فراری ندارند. آسمان قصر بخاطر آتش به سیاهی کشیده شده بود و پرندگان با استشمام دود بر زمین سقوط میکردند.
پادشاه چشم هایش را به سختی گشود، پلک زد و به اطرافش نگاهی انداخت. حرارت زیاد آتش مانع درست دیدناش میشد و این یعنی عمق فاجعه، او بالاخره آمده بود؛ گویا تهدید هایش پوچ و توخالی نبودند و چه اشتباه بزرگی کرد که آنها را جدی نگرفت! شاید باید الان از کار و تصمیم اشتباه اش پشیمان شده باشد اما در چشمهایش چیز دیگری میبینم، انعکاس غم و عشق در چشم هایش موج میزند! همچون دریایی که در اواخر روز عجیب آرام می شود، به همسرش که در کنارش افتاده بود، چشم دوخت. لباس های ملکه پاره و سیاه شده بودند، با آن همه پارچه، اگر آتش میگرفت به حتم ملکه زنده- زنده کباب می شد و این در جلوی چشمهای معشوقاش بسیار دردناک خواهد بود
سخن نویسنده در مورد رمان کابوس افعی
سلام و درود بر خوانندگان عزیزم. برای این رمان خیلی وقت گذاشتم و هشت ماه متوالی تایپش بی وقفه ادامه داشت. امیدوارم تونسته باشم براتون دلنشین و جذاب واقع بشه و ازش نهایت لذت رو ببرید. این رمان برام معنای خاصی داره، شاید بشه گفت از یه رمان برام فراتر رفته و شخصیت ها واقعی شدن! (برای ایجاد استانداردی جدید، تنها چیزی که کمی متفاوت باشد کافی نیست، بلکه نیاز به چیزی واقعا تازه است که به راستی قدرت تخیل مردم را تحت تاثیر قرار دهد.) نکته:حتما به یاد داشته باشید که دفترچه لغات را درسرزمین حومورا بخوانید تا در صورت رو به رو شدن باحیوانات خطرناک دست و پایتان را گم نکنید!
Melica –
تبریک میگم ساداتجان؛
شاهد درخشش بیشترت باشیم.
قلم فاطمهجان فوقالعاده است؛ از دستش ندید??
سادات.82 –
ملیکای عزیزم مرسی بابت لطفت.