دانلود رمان جگوار

در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان جگوار اثر سبا سالاری را برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم.برای دانلود این رمان زیبا همراه ما باشید

خلاصه رمان جگوار

امیروالا برای عکس برداری طبیعت، به همراه دوستاش به یک روستا سفر میکنه و اونجا عاشق آسکی، دختر مطلقه ی کدخدای روستا میشه.. ولی ماه بعد وقتی برای خواستگاری ب خونه‌ی کدخدا میره که آسکی خودکشی کرده و حالا اِلای، خواهر چهارده ساله‌ی آسکی رو بجای اون سر سفر عقد با یک پیرمرد شصت ساله نشوندن?.. و طی یک تصمیم ناگهانی امیروالا تصمیم میگیره عقد رو بهم بزنه و وسط مراسم خودش رو ب عنوان شوهر الای معرفی میکنه.. از اونجایی ک پدر و برادر بزرگتر الای هم به شدت متعصبی بودن، الای رو روز بعد ب عقد امیروالا درمیارن و میفرستنش همراه امیروالا بره ک بره….داستان هم از زبان الای گفته شده و هم از زبان امیروالا

مهم‌ترین نکته این رمان، پرداختن به موضوع تعصبات بیخودِ بعضی از مردان سرزمینم و تا حدودی کلیشه های جنسیتیه .. پدر و برادر بزرگ الای شخصیت فوق متعصب و به قول خودشون غیرتی دارن که این باعث میشه این شخصیتا منفور جلوه کنن.. ولی در نقطه ی مقابل امیروالا رو داریم ک بهمون نشون میده مرد بودن به غیرتی شدنا و گیر دادنای بیخود و دست بلند کردن روی زن نیست

اتفاقای تلخ زیادی برای شخصیت‌های این رمان میوفته.اما خب یادمون نره همیشه قرار نیست همه چی به خوبی و خوشی بگذره و هرچی بدشانسیا و اتفاقای تلخ بیشتر باشن اون رمان هم بیشتر به واقعیت نزدیک تر و قابل باور تر است.

“زندگی تر شدن پی در پی،زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است.رخت ها را بکنیم آب در یک قدمی است

بخشی از رمان جگوار

خندیدم.آیلین هم قبل ازینکه پدرش بازویش را بکشد و در را ببندد ریز خندید. الای هم همینطور.با همان چشمان خسته و کلافه خندید. می دانستیم امشب از خواب خبری نیست .این عمارت روزهای تلخ و شیرین زیادی به خودش دیده بود. روزهایی که تنها ساکنانش حاج بابا و مامانگ لی بودند.روزهایی که من و الای همراه چاوش و ساره اینجا بودیم.روزهایی اینجا خانه و سرپناهمان بود.رورهایی برایمان مثل جهنم میشد.
هیچ زمان ، هیچ چیز دائمی نبود … مامان گلی همانطور که سعی داشت درنا را آرام کند برق هارا روشن کرد.چشمم به تابلو خط دست نویس بالای شومینه افتاد. ماندانا نوشته بودش و سال ها همانجا بود.متنش را در اولین نگاه به سختی میشد خواند. آرام زمزمه کردم: “زندگی تر شدن پی در پی،زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است.رخت ها را بکنیم آب در یک قدمی است