رمان بگو سیب اثر زهرا ارجمندنیا

دانلود pdf رمان بگو سیب اثر زهرا ارجمندنیا
دسته‌بندی‌ها: , نویسنده: زهرا ارجمندنیا تاریخ به روز رسانی: 7 آبان 1401
اطلاعات اثر:
  • دسته‌بندی:داستان و رمان
  • عنوان:رمان بگو سیب
  • ژانر:عاشقانه | اجتماعی
  • تعداد صفحات:902
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

18,000 تومان

امتیاز دهید

دانلود رمان بگو سیب

دانلود رمان بگو سیب اثر زهرا ارجمندنیا.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان بگو سیب را برای شما عزیزان آماده کرده‌ایم.برای دانلود رمان بگو سیب اثر زهرا ارجمندنیا با ما همراه باشید.

خلاصه رمان بگو سیب

دنیای هفت رنگ هنر،قراره دو آدم بادوجنس مختلفو تو خودش حل کنه،قراره یک راه پیچ در پیچ پیش روشون بزاره که تهش به حس لطیفی مثل عشق ختم بشه..دختر و پسر این داستان قرارنیست لج کنن و با غرور احمقانشون همو دلگیرکنن،قراره تنها به هم کمک کنن که طعم عشق وبه شیرینی توت بچشن و ثابت کنن برای عاشقی حتما نباید همو عذاب بدن،بلکه باید بهم حس امنیت و آرامش هدیه کنند.داستان به شادی دنیای هنر نقش میخوره وقراره باشادی هم ازسکانس آخرش عکس گرفته بشه

پریزاد یک دختر عکاس اهوازی که برای تحصیل در مقطع ارشد وارد تهران می‌شود. در بدو ورود برای پیدا کردن یک کار خوب وارد یک آموزشگاه هنری معروف می‌شود تا عکاسی را به هنرجوهای کنکور آموزش بدهد. غافل از این که آموزشگاه متعلق به پوریا راد، خواننده‌ی معروف و جذاب این روزهای ایران است؛ خواننده ای که شیطنت های پریزاد روی قلبش اثر می‌گذارد و…

عقب تر بایست… کمی نگاهم کن ، با همان چشمانی که دنیای کوچک مرا تشکیل میدهند و درون جهان پر رمز و رازش خانه ام را ساخته ام. نگاهت را مهربان کن.همانند وقت هایی که بی هوا نگاهم میکنی و از مژه هایت هم مهر و عشق تراوش میکند. لبخند بزن…خفته و ناپیدا ، فقط کمی انحنا به لبهایت بده و بگذار کنار چشمانت از این خنده ی خفته چین بخورد ، همانند وقت هایی که شیطنت هایم تو را به خنده می اندازد و آن را قورت میدهی تا رسوا نشوی.

دستانت را روی سینه ات جمع کن.روی همان سینه ای که تنها جایگاه من است و بس ،روی همان سینه ای که شب ها جای بالش زیر سرم میگذارم. پاهایت را محکم کنار هم قرار بده.محکم و استوار بایست و دلم را بلرزان. موهایت را روی پیشانی ات بریز و کاری کن تار به تارش دل ببرد از من دلداده. حالا دوباره نگاهم کن…جدی..مهربان و عاشق.میخواهم عکست را بگیرم و قاب کنم برای دیوار قلبم… دوربین را زوم میکنم رویت و تو تنها یک کلمه بگو تا تمامت را ثبت کنم در لنز دوربینم. بگو…بگو سیب..

بخشی از رمان بگو سیب

نگاهم چند دقیقه ای بود که با آه و حسرت به آسمون پر گرد و غبار خیره شده بود ، آسمون انقدر گرد و خاک تو خودش حل کرده بود که آدم حس میکرد شیشه ی دو جداره ی پنجره ی اتاقم و با خاک پوشوندن و این منظره ی نا زیبا به خاطر همین کثیفی اینطور به چشم میاد.آهم و تو گلوم خفه کردم و بالاخره نگاهمو از آسمونی که زمانی آبی و خوش رنگ و لعاب بود گرفتم.هربار دیدنش حتی دل منی که سرخوش تر و بی خیال تر از خودم سراغ نداشتم و هم تنگ و گرفته میکرد.انقدر تنگ و گرفته که انگار قلبم و تو یه سلول انفرادی تنگ و تاریک حبس کرده باشن.

دستی میون موهام کشیدم و کتاب بینوایانم و داخل جعبه ی کارتنی قرار دادم.جعبه کامل پر شده بود از کتاب های رمان و ادبیم.تنها جای یک کتاب تو کنج جعبه خالی بود که با قرار دادن رمان بلاگردون اون و هم پر کردم و جعبه رو بستم و برای محکم کاری از چسب پهن و پنج سانتی روی درز جعبه کشیدم ، سر ماژیک آبی رنگ و بین لبهام قرار دادم و با کشیدنش برش داشتم و با خط معمولی و کمی کج و کولم ، همونطور که در ماژیک تو دهنم بود نوشتم{کتاب}لبخندی هم به کج و کولگی دست خطم روی لبم نشست و کارتن و با پام کنار زدم.

نگاه شیطون و بازیگوشم و به اتاق دادم ، تقریبا تمام وسایل کمد دیواری و کتابخونه و همینطور میز آرایشم کارتن پیچ گوشه ی اتاق قرار گرفته بود و کنار چهارتا کارتنم دو تا چمدون طوسی وجود داشت که کل لباسای مورد نیازم و بغل کرده بود. حالا فقط تو اتاقم تخت دوست داشتنیم با روتختی صدریش مونده بود و قفسه های خالی که عجیب برهوت مانند نشونش میداد.دیگه شلوغ و درهم برهم و به قول مامان بازارشام مانند نبود. برای قفسه های خالی شکلکی درآوردم و بعد خودم از خل بازی خودم خندم گرفت.

گاهی واقعا متوجه صداقت حرف های مامان در این که بزرگ نشدم و روحم در کودکیم تثبیت شده می شدم. صدای بلند مامان باعث شد از روی موکت پرز بلند قهوه ای رنگ کف اتاقم بلند شم و سر ماژیک و ازدهنم دربیارم و پرتش کنم رو تخت.پاچه ی بالارفته ی شلوارم و درست کردم و همزمان با دست کشیدن میون موهام از اتاق خارج شدم و صدامو انداختم پس سرم: چیه خوشگلم؟؟؟ باز چرا با عتاب صدام میکنی؟؟

رمان‌های پیشنهادی

  1. رمان جمعه سی ام اسفند اثر بهاره حسنی
  2. رمان آخرین سرو اثر زینب ایلخانی
  3. رمان قند سیاه اثر آذر یوسفی
  4. رمان الفبای سکوت اثر زینب عامل
  5. رمان نیلوفر آبی اثر زهرا

اگر صاحب امتیاز این اثر هستید

دسته‌بندی

داستان و رمان

نویسنده

ملیت

ایرانی

ژانر

عاشقانه, اجتماعی

نوع

کتاب الکترونیک

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان بگو سیب اثر زهرا ارجمندنیا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت
دانلود رمان بگو سیب
رمان بگو سیب اثر زهرا ارجمندنیا

18,000 تومان