در این بخش از سایت کافه نویسندگان،دلنوشته سقیم را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود دلنوشته سقیم اثر آتریسا اکبریان با ما همراه باشید
خلاصه دلنوشته سقیم
چشمان در خون غلتانیده ام، تاختگاه تحرک تصمیم های نادرست تو شده است! گرفتار و دربند افکار آزارنده سقیم و کذب تو شده است. ایکاش کوچ کنی از خانه و کاشانهام. چنان برو ی که گویی هیچگاه در کنارم زندگانی نمی کردی… .
یادگاری هایت را در یکایک دقایق زندگانیام نگاه داشته ام؛ ار اثم نبود آن ها را با تمامیت وجودم می ستودم. کجایی ای سقیم دل آرایم؟ در بیغوله کدام کوچه ی فواد به خواب رفته ای؟ ستوهی مرا در رسن اسار گرفته است، برگرد و مرا به فراغ بال حیات دعوت کن!
بخشی از دلنوشته سقیم
آشیانم پر شده است از ژخ های شب هنگام؛ چشمانم را ژرف های برجسته ای آذین ساخته است. پیکر رنجورم فرسوده تر از سبق گشته . در کدام مسکن سکنی گزیده ای نگارم؟
***
با ساده لوحیِ تمام بی هیچ نوا و آوایی درهم شکستیم، تمامیت این جراحات ناسور از بهر خویشاوندان بدسگالمان است و بس! دیر زمانی است که اشک هایمان را ورای لبخندهای دروغین مان مستور می نماییم. تنها خودمان و کردگار دادار می دانیم این پارادوکس چقدر دردآگین است. هیچ کس ما را نمی فهمد !
هنوز بررسیای ثبت نشده است.