رمان عشق سرگرد
دانلود رمان عشق سرگرد اثر سونیا دیلمی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان ، رمان عشق سرگرد را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود رمان عشق سرگرد اثر سونیا دیلمی به ادامه مطلب مراجعه کنید
خلاصه رمان عشق سرگرد
در مورد نویسنده ای به نام لاله معیری هست که به دلیل نیاز مالی برای جراحی مادرش، به پیشنهاد مازیار حکیمی پسر خاله و نامزدش به عنوان پرستار کیوان فرخنده سرگرد خلبانی که به مدت ۱۰ سال در اسارت دشمن بوده مشغول به کار میشه که در این میان….
بخشی از رمان عشق سرگرد
.این شغل موقت را توسط دکتر مازیار حکیمی که نامزد و پسرخاله ام بود به دست آورده بودم نویسنده ای که برای تحقیق و مطالعه بیشتر روی بیماران جنگی و لمس نزدیک حقایق، پرستاری از شخص بیماری را میپذیرد. کیوان فرخنده سرگرد خلبانی بود که هویت از دست رفته اش توسط همکار سابقش بطور تصادفی کشف و به این ترتیب ماجرایی حیرت انگیز در زندگی ام آفریده شد. حرفهایی که سرگرد فرخنده شب گذشته بر زبان آورده بود، بیشتر شبیه اعتراف و نوعی هذیان بود. اغلب اوقات با ناسازگاری و پرخاش همه را از خود می راند و به جای کوتاه کردن فاصله اش با دیگران در تنهایی و سکوت به نقطه ای خیره میشد و در عالم خود فرو می رفت . آن روز کمی دیر به آسایشگاه رسیدم. سر راهم چند شاخه گل نرگس تهیه کردم تا به بیمار عجیب و خوش قیافه ام هدیه کنم. هنوز به پاگرد پله ها نرسیده بودم که ناگهان با چهره سراسیمه نسترن، یکی از پرستاران مواجه شدم. شتابان خودش را به من رساند و گفت: عجله کنید خانم معیری! سرگرد باز هم جنجال به راه انداخته و کسی حریف او نیست . بی درنگ همراه نسترن به سوی بخش روانه شدم. حتی فرصت نکردم مانتو و مقنعه سیاهم را در بیاورم و اونیفورم پرستاری بپوشم. هنگام عبور از سالن، صورت کسانی را که در انتظار گذاشته بودم، مقابل دیدگانم می آمدند. خانوادم، مازیار و اینک نوبت ناشر وقت شناسم بود که باعث می شد لحظه ای دغدغه از وجودم دور نشود. ساعت ده صبح با وی در دفترش قرار داشتم که به خاطر خستگی مفرط ، خلف وعده کرده و خوابیده بودم. عجب بساطی شده بود. نسترن همین طوری یریز درباره کج خلقی های دیوانه وار سرگرد در طول روز حرف میزد. به نظرم آن روز نیز مانند دیگر ایام بد زمانه بود که همه اتفاقات بر خلاف میل آدم رقم می خوردند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.