دانلود کتاب طبل حلبی | گونتر گراس
دانلود کتاب طبل حلبی اثر گونتر گراس.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،کتاب طبل حلبی را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود کتاب طبل حلبی اثر گونتر گراس با ما همراه باشید.
طبل حلبی نوشته گونتر گراس است که در سال ۱۹۹۹ جایزه نوبل ادبیات را به خاطر به تصویر کشیدن افسانه های شاد و سیاه که در گذر تاریخ به دست فراموشی سپرده شده بودند، دریافت کرده است.
کتاب طبل حلبی اثریست فلج کننده، خواننده را در چنگال خود میگیرد، و آنگاه با سر در گنداب زندگی دهشتزا رهایش می کند.
کتاب طبل حلبی اثر گونتر گراس
قهرمان داستان، «اسکار ماتزرات» در حالی که ذهنی بزرگسالانه دارد، در سه سالگی، رشد جسمی خود را متوقف می کند. او بر طبلی که همیشه به همراه دارد می کوبد و احساسات و حرف هایش را از طریق طبل زدن بروز می دهد. صدای الماس وار او به هنگام سخن گفتن از لحظات مهم، آن قدر بلند است که می تواند باعث شکستن شیشه ها شود.
با پیشروی داستان، ارتش نازی به لهستان حمله می کند. اسکار به تمایلات عجیبش پی می برد؛ به گروهی متشکل از کوتوله هایی می پیوندد که سربازان آلمانی را سرگرم می کنند و پس از آن، حکاک قبرها می شود. بعد از جنگ، به یک گروه جاز ملحق می شود، اما تصمیم می گیرد از سر و صدای زندگی اش کم کند. در نتیجه، اجازه می دهد به جرم قتلی که مرتکب نشده، محاکمه شود، بر او برچسب دیوانگی بزنند و در بیمارستانی بستری اش کنند: جایی که در آن به نوشتن خاطراتی مشغول می شود که در نهایت به کتاب «طبل حلبی» تبدیل می شوند.
اسکار به دنیا می آید و بدلیل عقب ماندگی جسمی بوسیله دیگران نادیده گرفته میشود و کسی کاری به او ندارد، اما او همه جاهست و از همه چیز خبر دارد و به همه جا سرک می کشد. البته او راهی هم برای ارتباط با دیگران دارد و آن طبل حلبی اش است که در تولد سه سالگی گرفته و این طبل هر سال با طبل جدیدی تجدید می شود، و او طبال قهاری نیز می باشد.
با شروع جنگ جهانی دوم توانایی های اسکار رشد می یابد. تا آنجا که جنگ به پایان میرسد و آلمان شکست میخورد. پس از پایان جنگ و شکست آلمان رشد جسمی اسکار آغاز می شود اما رشد ذهنی او متوقف میگردد و…
گراس در این کتاب به دنبال یکی از بزرگترین فجایع جنگ جهانی دوم رفته و در قالب یک داستان عجیب از تاریخ لهستان و آلمان میگوید.
گراس به پاس زحماتش در سال ۱۹۹۹ برنده نوبل ادبیات جهان شد و البته او نیز به خوبی میداند که این جایزه بخاط رمان طبل حلبی بوده است. چند سال قبل به خاطر تولد ۵۰ سالگی اسکار جشنی برپا شد و گونتر گراس به روخوانی بخش هایی از کتاب خود پرداخت.در سال ۱۹۷۹ فیلمی هم از کتاب طبل حلبی اقتباس شد. فیلمی که مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و توانست اسکار بهترین فیلم خارجی آن سال را از آن خود کند.
گونتر گراس
برای آلمانی ها، گونتر گراس تجسمی از رنسانس است. مردی که از پسِ هر کاری بر می آید و به نظر می رسد که همیشه هم در همه ی کارها موفق بوده است. او مغز متفکر و روح جاودان فرهنگ آلمان است. شاید برای بقیه ی دنیا، گراس تنها یک نویسنده ی آلمانی باشد، ولی در حقیقت، او فقط یک نویسنده نیست، بلکه شاید یکی از معدود نویسندگان آلمانی باشد که درباره ی او شنیده یا آثارش را خوانده ایم.
گونتر گراس در سرزمینی به دنیا آمد که از فرط بروز نفرت، در حال چند پاره شدن بود. او در ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ در دانتسیگ چشم به جهان گشود. پدرش آلمانی بود و مادرش کاشوبی (قومی اسلاو با زبان و رسوم خاص خود). دانتسیگ، که حالا نامش به گدانسک تغییر کرده، در آن زمان، شهری آزاد بود که توسط «لیگ ملل» (League of Nations) اداره می شد ولی مردمش به رایش وفادار بودند. این شهر، همان نخستین قلمرویی بود که توسط نازی ها تصرف شد؛ حمله ی آلمان نازی به دانتسیگ، آغازگر جنگ جهانی دوم بود.
گونتر در ۱۰ سالگی به عضویت سازمان کودکان نازی (Jungvolk) درآمد؛ اما مانند بسیاری از همنسلان آلمانی اش، بعدها ادعا کرد که هیچ گونه خدمات واقعی برای نازی ها در جنگ ارائه نداده است. وقتی جنگ به پایان رسید، گراس در یکی از اردوگاه های متفقین زندانی شده بود و پس از بازگشت به زندگی عادی، به هنر و شعر روی آورد.
بخشهایی از کتاب طبل حلبی اثر گونتر گراس
غمی که غم باشد اصلاً موضوع نمی خواهد. دست کم مال من و کلپ موضوعی نداشت و همان بی علتی ِ می شود گفت مضحکش نشان عمق بسیارش بود که از آن بیشتر ممکن نبود.
میگویند هیچ چیز جای مادر را نمی گیرد. بعد از به خاک رفتن مادر جانم خیلی زود بار نبودش را بر دلم احساس کردم. دیگر کسی نبود که مرا به دکتر ببرد و دلم برای لباس سفید خواهر اینگه یک ذره شده بود.
به قدری مهربان بود که مهربانیش برای پدری ِ دوازده بچه و قیمومت هشت تای دیگر کافی بود و به این علت درد ما را خوب می فهمید.
فقط کسی که بازی می کند به عمد دست به تخریب می زند.
عادت کرده بود که وقتی دیگران دست تکان می دهند او هم بدهد و وقتی دیگران فریاد می کشند یا می خندند یا کف می زنند او هم همین کارها را بکند و همین جور بود که به آن زودی به حزب وارد شد.
ثبت نقد و بررسی در مورد این اثر
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
هنوز بررسیای ثبت نشده است.