دانلود دلنوشته آنارشیسم رنگین کمانی از نگین قاسم پور.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،دلنوشته آنارشیسم رنگین کمانی را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود دلنوشته آنارشیسم رنگین کمانی از نگین قاسم پور با ما همراه باشید.
خلاصه دلنوشته آنارشیسم رنگین کمانی
رنگ چشمانش میرود و شیشهی عمرش را سر میکشد. در این آنارشیسم رنگین کمانی من چه نقشی داشتم که مرا زرد رنگ تر از احوال مجنونش میخواندند؟!
بخشی از دلنوشته آنارشیسم رنگین کمانی
بند نافش را بریدند و مغزش را پیوند زدند. … تا خواست شیون نوزادی سر دهد بزرگ شد و حال شکوفههایش درحال سوختن بود! *** گلی را از بوته اش جدا کرد و بو کشید. … ریه اش از آن رایحه ی مطبوع پر شد و کام گرفت، دودش تلخ شد و خاکستر اشعارش را سوزاند! *** آسمان شکافت و او گریان در دل زمین افتاد. خندان نوشت و گریان مرد! باران بارید و خورشید لبخند زد، رنگین کمان شکست و او دوباره متولد شد. *** رنگین کمان رقصید و شیشهها لرزیدند. آدمک خندید و آسمان افتاد. … در این آنارشیسم موازی، بیرنگتر از سقیم سیاهشان هم هست؟! *** پروانه پیله را در ید، او پلکهایش را بست! ذهول به مغزش رسید و کلاغ تخم هایش را شکاند؛
ستاره لطفی –
زیبا بود❤️