رمان وقتی نیچه گریست اثر آروین یالوم

دانلود رایگان رمان وقتی نیچه گریست از آروین یالوم
دسته بندی: تاریخ به روز رسانی: 11 اردیبهشت 1401
اطلاعات اثر:
  • دسته بندی:داستان و رمان
  • عنوان:وقتی نیچه گریست
  • نویسنده:آروین یالوم
  • ژانر:روان‌شناختی
  • تعداد صفحات:484
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

کتاب وقتی نیچه گریست

دانلود رمان وقتی نیچه گریست از آروین یالوم.در این بخش از سایت کافه نویسندگان رمان وقتی نیچه گریست را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان وقتی نیچه گریست از آروین یالوم با ما همراه باشید.

معرفی رمان وقتی نیچه گریست

رمان وقتی نیچه گریست اثر دکتر اروین د. یالوم استاد روان‌پزشکی دانشگاه استنفورد، گروه درمانگر و روان‌درمانگر اگزیستانسیال است. اروین یالوم در خلال این رمان آموزشی به توصیف درمان‌های رایج برای وسواس فکری که در هر دو شخصیت اصلی رمان به نوعی گرفتار آن هستند می‌پردازد. ولی در نهایت روش روان‌درمانی اگزیستانسیال و رابطه پزشک – بیمار است که کتاب بیش از هر چیز در پی معرفی آن است.

تئودور روزاک، نویسنده کتاب کورسو درباره یالوم و رمان وقتی نیچه گریست می‌نویسد: «رمان وقتی نیچه گریست پس از جلاد عشق گامی رو به جلو برای اروین یالوم محسوب می‌شود. او افکار ژرف انسانی را در لفافه داستانی بی‌نظیر بیان می‌کند. بیش از این چه می‌توان خواست؟»

درباره رمان وقتی نیچه گریست بسیار نوشته‌اند. بوستون گلوب می‌نویسد: «این کتاب، تحقیقی موشکافانه و رمانی هوشمندانه و سرشار از تخیل است.» جهان کتاب واشنگتن پست می‌نویسد: «کتابی نیرومند و معتبر! شگفتی در لحظه‌ای جادویی و تکان‌دهنده نهفته است.»

 خلاصه رمان وقتی نیچه گریست

رمان با یک نامه از طرف لوسالومه به یوزف برویر – پزشک برجسته اتریشی – آغاز می‌شود. نامه‌ای که در قسمتی از آن نوشته شده است: «آینده‌ی فلسفه آلمان در خطر است.» لوسالومه با ارسال این نامه و جلب توجه دکتر برویر با او دیدار می‌کند تا در مورد پروفسور نیچه و آینده فلسفه آلمان صحبت کند. آینده‌ای که به دلیل بیماری نیچه در خطر است. مرگ این مرد ممکن است عواقب خطیری داشته باشد: برای شما، برای فرهنگ اروپا، برای همه‌ی ما. باور کنید. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۴) لوسالومه که خود را به نوعی مسئول بیماری نیچه می‌داند از دکتر برویر درخواست دارد که درمان نیچه را قبول کند. جسم و ذهن نیچه بیمار است و لوسالومه عقیده دارد که نیچه بیش از هر چیز به ناامیدی شدید دچار شده است و ممکن است در آینده‌ای نزدیک خودکشی کند.

دکتر برویر که در زندگی خود با چالش‌های مختلفی روبه‌رو است برای جبران صدمه‌ای که یک زن زیبا به زندگی‌اش وارد کرده است به ونیز آمده است اما در ونیز هم دوباره گرفتار لوسالومه زیبا شده که از او درخواست کمک دارد. البته برویر می‌داند که درمان ناامیدی از تخصص‌های او نیست و بعید به نظر می‌رسد که بتواند کمکی به نیچه بکند. دوشیزه سالومه، دارویی برای بهبود ناامیدی و طبیبی برای درمان روح وجود ندارد. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۱) اما لوسالومه از سابقه پزشکی برویر و کارهایی که انجام داده آگاه است و از او می‌خواهد با روش آزمایشی «درمان با سخن گفتن» که قبلا یک بار امتحان کرده است به نیچه کمک کند. لوسالومه این روش را برای درمان ناامیدی نیچه مفید می‌داند و با زیبایی غیرمعمول‌اش دکتر برویر را راضی می‌کند تا دیداری با نیچه داشته باشد. در مقابل نیچه هم فردی نیست که به راحتی کمک قبول کند. او انسانی منزوی و بسیار مغرور است که نظرات بسیار قاطعی در مورد ضعف و قدرت دارد.

یالوم استاد روان‌پزشکی دانشگاه استنفورد، گروه درمانگر و روان‌درمانگر اگزیستانسیال است. اروین یالوم در خلال این رمان آموزشی به توصیف درمان‌های رایج برای وسواس فکری که در هر دو شخصیت اصلی رمان به نوعی گرفتار آن هستند می‌پردازد. ولی در نهایت روش روان‌درمانی اگزیستانسیال و رابطه پزشک – بیمار است که کتاب بیش از هر چیز در پی معرفی آن است.

برنده مدال طلای باشگاه مشترک المنافع کالیفرنیا در زمینه رمان نویسی.این کتاب تحقیقی است موشکافانه و رمانی هوشمندانه و سرشار از تخیل(بوستون گلوب).کتابی نیرومند و معتبر،شگفتی در لحظه ای جادویی و تکان دهنده نهفته است(جهان کتاب واشنگتن پست).وقتی نیچه گریست پس از سناروی فروید سارتر بهترین داستان پردازی درباره متفکری بزرگ است(شیکاگو تریبیون)آروین یالوم در این رمان تحسین برانگیز به عنوان داستان نویسی ورزیده و پیشگوی برجسته ی روح انسانی حق مطلب را ادا می کند(رولو می).رمانی افسونگر درباره برخورد خیالی نبوغ نهفته ی زیگموند فروید و فریدریش نیچه داستانی دلربا و جذاب(تایمز تریبیون)

آروین یالوم نویسنده رمان وقتی نیچه گریست

در سیزدهم ژوئن سال ۱۹۳۱ در واشنگتن دی. سی. به دنیا آمدم. پدر و مادرم چندی پس از جنگ جهانی اول، از روستای کوچکی به نام سلن در روسیه، نزدیک مرز لهستان به امریکا مهاجرت کرده بودند. خانه ما، در طبقه ی بالای مغازه‌ی خواربار فروشی والدینم در خیابان ستون واقع شده بود. در آن زمان، شهر واشنگتن از مناطق جداگانه ای تشکیل می شد و من در قلب منطقه‌ی فقیر و سیاه پوست نشین آن زندگی میکردم. زندگی در آن خیابان ها با مخاطرات زیادی همراه بود و من پناه بردن به خانه و مطالعه را به ماندن در خیابان‌ها ترجیح میدادم. دو روز در هفته نیز اجازه داشتم با دوچرخه به کتابخانه ی مرکزی شهر بروم و خوراک فکرم را تهیه کنم.

در انتخاب کتاب‌ها، مشاور و راهنمایی نداشتم. پدر و مادرم حتی از تحصیلات عمومی هم بی بهره بودند، هرگز کتاب نمی خواندند و تمام وقتشان به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اقتصادی میگذشت. کتاب ها را بلهوسانه و بیش از هرچیز براساس نحوه چیدنشان در کتابخانه انتخاب می کردم. اول، کتاب های بزرگی که در فضای مبانی چیده شده بود، یعنی زندگینامه ها توجهم ….

پشت جلد رمان وقتی نیچه گریست

وقتی نیچه گریست آمیزه‌ای است از واقعیت و خیال، جلوه‌ای از عشق، تقدیر و اراده در وین خردگرای سده‌ی نوزدهم و در آستانه‌ی تولد دانش روانکاوی. فردریش نیچه بزرگ‌ترین فیلسوف اروپا، یوزف برویر از پایه‌گذاران روان‌کاوی و دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید، همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده می‌شوند تا حماسه‌ی فراموش نشدنی رابطه‌ی خیالی میان بیماری خارق‌العاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند.

 بخشی از رمان وقتی نیچه گریست

امیدوارم زمانی برسد که هیچ مرد یا زنی، قربانی ضعف و بی‌مایگی آن دیگری نشود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۶) بررسی بالینی برویر، دقیق و منظم بود. پس از شنیدن کلماتی که بیمار برای توصیف بیماری‌اش به کار می‌برد، به شکلی اصولی به بررسی هر علامت می‌پرداخت: این که علامت چطور آغاز شده، با گذشت زمان چه تغییری کرده و به اقدامات درمانی چه پاسخ‌هایی داده است. مرحله‌ی سوم کارش، بررسی کارکرد دستگاه‌های مختلف بدن بود که از سر، آغاز و به پا ختم می‌شد. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۹۵) حقیقت، خود مقدس نیست. آن‌چه مقدس است، جست‌وجویی است که برای یافتن حقیقت خویش می‌کنیم! آیا کاری مقدس‌تر از خودشناسی سراغ دارید؟ (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۱۵) من همیشه معتقد بوده‌ام که آخرین پاداش مرده، این است که دیگر نخواهد مرد! (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۱۷) همان‌گونه که پوست، اجزایی چون استخوان‌ها، عضلات، روده‌ها و رگ‌های خونی را در برگرفته و آن‌ها را از دید انسانی مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بی‌قراری‌ها و هیجانات روحند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۲۸) دستانش را بر هر دو شقیقه‌ی نیچه گذاشت و به آهستگی شروع به ماساژ تمامی سر و گردن کرد و به تدریج فشار دست‌ها را افزایش داد.

بیشترین تمرکز را نقاطی قرار داد که با توجه به واکنش بیمار، از سایر جاها دردناک‌تر بود. همچنان که پیش می‌رفت، نیچه فریاد می‌زد و سرش را با عصبانیت تکان می‌داد. ولی برویر دست بردار نبود و آرام او را سر جایش نگه می‌داشت. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۱۹۷) تصور می‌کنم هرچه بیشتر احساسات درونی‌ام را به زبان آورم، آرامش بیشتری پیدا می‌کنم. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۳۹) نیچه سه بار با حرکت انگشت هوا را شکافت: «آیا بهتر نیست پیش از تولیدمثل، بیافرینیم و برازنده شویم؟ وظیفه‌ی ما در قبال زندگی، آفریدن موجودی برتر است، نه تولید موجودی پست‌تر. هیچ چیز نباید به تکامل قهرمان درونی شما خللی وارد کند. اگر شهوت راه بر این تکامل می‌بندد، باید بر آن نیز چیره شد.» (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۲) کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۳) آنان که در پی حقیقتند، باید آرامش ذهن را ترک گویند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۵) آیا از خود پرسیده‌اید چه کسانی ایمن، آسوده و همیشه خوش‌رو هستند؟ من پاسخ می‌دهم: تنها آن‌ها که فاقد روشن بینی‌اند: مردم عامی و کودکان. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۲۶۶) بگذار از راهبی بودایی برایت بگویم که سال پیش در انگادین ملاقات کردم. زندگی محقری داشت.

نیمی از ساعات بیداری‌اش را به تفکر می‌پرداخت و گاه هفته‌ها را بدون رد و بدل کردن کلامی با دیگران می‌گذراند. غذایش ساده بود: یک وعده در روز، هرچه گدایی کرده بود، گاه تنها یک سیب. ولی درباره‌ی آن سیب چنان می‌اندیشید که انگار از شدت قرمزی، پرآبی و تردی در حال ترکیدن است. در پایان روز، با شور و هیجان، در انتظار غذایش بود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۲۱) داستایفسکی می‌نویسد چیزهایی هستند که نباید گفته شود، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هستند که نباید گفته شوند، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هستند که نباید حتی به خویش گفته شوند! (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۳۵) هرکس باید میزان حقیقتی را که تاب می‌آورد، برگزیند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۹۵) برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی‌مان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهینی – بی‌نیاز از حضور دیگری – زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم می‌شود. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۳۹۸) مردان بزرگ باید رنج بزرگ را تاب آورند. (رمان وقتی نیچه گریست – صفحه ۴۱۹)

اگر صاحب امتیاز این اثر هستید

لینک های دانلود اثر
ناشر

زبان

فارسی

شابک

نوع فایل

pdf

حجم

8 مگابایت

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان وقتی نیچه گریست اثر آروین یالوم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت