رمان کابوس از ویلیام آیریش

دانلود رایگان رمان کابوس از ویلیام آیریش
دسته بندی: تاریخ به روز رسانی: 25 دی 1400
اطلاعات اثر:
  • دسته بندی:داستان و رمان
  • عنوان:کابوس
  • نویسنده:ویلیام آیریش
  • ژانر:پلیسی و کارآگاهی
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

دانلود رمان کابوس از ویلیام آیریش.در این بخش از سایت کافه نویسندگان رمان کابوس را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان کابوس از ویلیام آیریش با ما همراه باشید.

خلاصه رمان کابوس از ویلیام آیریش

ويليام ایریش که گاهی نیز داستان‌های خود را ب‌اسم کورنل ولریچ و گاهی ب‌اسم «جرج هیلی» امضاء می کند یکی از سرشناس‌ترین نویسندگان داستان‌های پلیسی ممالک متحده و استاد مسلم اساسپنس» است … ویلیام آیریش اکنون در حدود 52 سال دارد و تا کنون داستان‌های بی‌شماری نوشته است که از آن جمله می توان من با شبحی ازدواج کردمفرشتهچشم‌های شبشبحپائی درودشبهای اسرار – نام بردداستان «نردبان خطر». که چندی پیش در «کتاب هفته» از انتشارات کتاب کیهان انتشار یافته و داستان‌های دیگری از این نویسنده موضوع فیلم‌هائی قرار رفته که در سراسر جهان میلیونها دل را بلرزه درآورده است.

ویلیام ایریش بیشتر از نویسنده پلیسی دیگر در ایجاد محيط اضطراب و فاجعه قد دارد و بیشتر از هر نویسنده پلیسی دیگر قادر است نفسرا در سینه خوانندگان خود بند آورد … اما با وجود این گفت که آثار ویلیام ایریش – در مقابل نویسندگان داستان‌های پلیسی – امتیاز دیگری نیز دارد و آن حس ترحمی است که در بیتر داستان هایش موج مزند و این معنی را در برخی از داستان هایی که در این رمان به خوانندگان تقدیم می داریم آشکار میتوان دید.ویلیام آیریش چه در نوشتن رمان های پلیسی و چه در نوشتن داستان های نیمه کوتاه و نیمه درازی که در ممالک متحده رواج دارد استاد است.کلکسیون رمان سیاه هر داستانی را که به خوانندگان خود تقدیم کند به عنوان بهترین داستان های پلیسی در نوع خود میتوان خواند و امیدوار است که داستان های کابوس،شب های نیویورک،هالیوود و شیکاگو و ترانه های سنت لوئیس که در این مجموعه آمده است با آن هیجانی که در بردارد خوانندگان را چند ساعتی از غم زندگی فارق سازد

بخشی از رمان کابوس از ویلیام آیریش

در ابتدای کار ، جز آن صورت زیبا ، أو صورت پرشکوه زن که در تاریکی موج میزد ، چیزی نتوانستم ببینم …. مانند نقاب سفیدی که از پائين نورافکنی به أن انداخته باشند، اندکی روشن بود …. صورت زیبائی که میدانستم خیانتی در کارش نشده است … و بنظرم آنقدر آشنا می آمد که دلم از دیدنش پاره پاره بود. و هنوز هیچ خطری وجود نداشت … باستثنای این صورت که بشكل نقاب بود ، چیزی در میان نبود . اما می دانستم که خطری نیز در کمین است و من نمی توانم از چنگ آن بگریزم ، از هر کاری که قرار بود صورت بدهم گزیری نداشتم . خودم این نکته را می دانستم که زیری ندارم و با این همه برای من نفرت اور بود. دلم می خواست به عقب برگردم و از این محل – هرچه باشد بگریزم. حتی کوشش کردم که این کار را بکنم اما توفيق نیافتم.

وقتی که قدم با نجا گذاشتم ، اوضاع بسیار ساده بود . زبرا يك در بیش وجود نداشت ! اما اکنون مردیواری که در اطراف بودچیزی جزدر نبود… درهشت گوشه ای که «چهارچوب‌های آن بهم تماس داشت بی آنکه کمترین فضائی در میانه وجود داشته باشد . خواستم یکی از این درها ، سپس یکی دیگر و پس از آن سومی را باز کنم … هرگز آن دری را که مطلوب من بود وبدردم می خورد نيافتم ! نمی توانستم بروم .

لینک های دانلود اثر
ناشر

زبان

فارسی

شابک

نوع فایل

pdf

حجم

5.7 مگابایت

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان کابوس از ویلیام آیریش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت