کتاب صد سال تنهایی
دانلود کتاب صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارک . در این بخش از سایت کافه نویسندگان کتاب رمان صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارک را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود کتاب رمان صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارک با ما همراه باشید.
کتاب رمان صد سال تنهایی
سبک رئالیسم جادویی سبکی است که یکسری اتفاقات واقعی رخ می دهد اما سرمنشا آن اتفاقات جادو و خیال است. کتاب صد سال تنهایی از برندهی نوبل ادبیات؛ در واقع بسیاری از خوانندگان و منتقدان این کتاب را بهترین اثر مارکز میدانند. احتمالاً بعد از خواندن کتاب با خود خواهید گفت «بیخود نبوده که نوبل گرفته»!
کتاب صد سال تنهایی حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار گابریل گارسیا مارکز است که به گفتهی خود او در تمام این مدت خود را در خانه حبس کرده است. جذابیت رمان صد سال تنهایی از عنوان آن آغاز میشود. عنوانی که مخاطب را با خود درگیر میکند و او به فکر فرو میبرد. تنهایی آن هم صد سال!
هیچ شکی نیست که کتاب صد سال تنهایی یکی از مشهورترین و پرفروشترین آثار در حوزه ادبیات داستانی در سطح جهان است. این کتاب باعث شد مارکز در سال ۱۹۸۲ برندهی جایزه نوبل ادبیات شود
معرفی کتاب صد سال تنهایی
اگر شما هم زیاد رمان میخوانید، حتما حتما باید کتاب صد سال تنهایی را در لیست رمانهای خود قرار دهید. شهرت پیرامون این کتاب خیلی زیاد است و تقریبا همه جا از آن تعریف میکنند و می توان گفت وقتی اسم مارکز میاد، بلافاصله بعدش اسم کتاب صد سال تنهایی هم میاد. و خوب کتاب صد سال تنهایی در سراسر دنیا شناخته شده است و نویسنده بیشتر از یک سال را صرف نوشتن آن کرده است. همین باعث می شود شما با هر سلیقهای به فکر خواندنش بیفتید.
وقتی کتاب صد سال تنهایی را شروع میکنید مترجم یک نمودار چارت مانندی در ابتدای رمان قرار داده است که در آن روابطی مشخص شده است. اولش شاید زیاد اهمیت ندهید اما بعد متوجه میشوید چقدر این چارت به درد می خورد و چقدر کاربردی است. چون وقتی به وسط کتاب می رسید عملا در بین اسامی کتاب گم می شوید. در رمان صد سال تنهایی پدر و مادرها اسم فرزندانشان را هم اسم با پدر بزرگ و مابقی اعضای خانواده خود انتخاب می کنند و همین باعث پیچیدگی کتاب می شود.
در کتاب صد سال تنهایی جذابیتهای خاصی وجود داره که خواننده را در اغما قرار میدهد و فقط در آخر کتاب است که نویسنده موضوع را برای خواننده روشن می کند به همین خاطر ممکن است افرادی این سردرگمی را تحمل نکنند و کتاب را چندان جذاب و خواندنی تلقی نکنند. حتی شاید شما این کتاب را نیمه رها کنید و به طور کلی از خواندن آن صرف نظر کنید. اما بهتر است صبور باشید و کتاب را به انتها برسانید.در کل میشه گفت کتاب صد سال تنهایی به شدت مخاطب را درگیر می کند و از خواننده انرژی زیادی میگیرد. اما در نهایت وقتی کتاب صد سال تنهایی را تمام میکنید احساس بینظیری خواهید داشت.
خلاصه کتاب صد سال تنهایی
داستان در یکی از شبه جزایر کارائیب و به طور کلی در کشور های آمریکای جنوبی آغاز می شود. کتاب صد سال تنهایی داستان زندگی 6 نسل از خانواده ای را نقل می کند که در دهکده ماکاندرو زندگی می کنند
.داستان از صحنه اعدام سرهنگ اوئرلیانو بوئندیا آغاز می شود که رو به روی جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشته اش را مرور میکند . سرهنگ به کودکی اش می رود ، زمانی که در سراسر ده ، فقط 20 خانه خشتی بود .ماجرای پدید آمدن دهکده ماکاندرو این گونه است : وقتی خوزه آرکاردیو بوئندیا و اورسلا با هم ازدواج می کنند ، زن جوان که می دانست حاصل ازدواج خاله اش با پسر دایی خوزه ، بچه ای با دم تمساح بود ، از بچه دار شدن می ترسید . اهالی ده خوزه را بابت این مسئله مورد تمسخر قرار می دادند . خوزه که از این مسئله عذاب می کشید ،
یکی از دوستانش را که خروس باز بود ، برای دوئل دعوت می کند .به دنبال این دوئل ، خوزه دوستش را می کشد و پس از آن وی خود را لایق طرد شدن می داند و به این ترتیب با اورسلا ، همسرش و تعدادی دیگر از زوج های ده که از بچه دار شدن می ترسیدند ، مهاجرت کردند .پس از 14 ماه ، اورسلا و خوزه صاحب فرزندی می شوند که هیبت تمساح نداشت ….بعد از چندین ماه آوارگی ، یک شب خوزه در خواب می بیند که در همان مکان ، شهر بزرگ و زیبایی با دیوار های آئینه ای بر پا کرده اند …واین گونه آن دسته افرادی که به دنبال عذاب وجدان از محل زندگیشان بیرون آمده بودند ، ده زیبای ماکاندرو را بنا کردند .
ورود کولی ها ، هر سال باعث آشفته شدن وضع مردم ده می شد . اهالی ده در آرامش و به دور از اختراعات و اکتشافات جدید ، با کمترین امکاناتشان زندگی می کردند ، اما کولی ها با آمدنشان ، سیلی از ابزار و اطلاعات جدید به ده می آوردند .اولین اختراعی که به ماکاندرو وارد شد ، آهن ربا بود . خوزه آرکاردیو بوئندیا ، پدر آئورلیانو ، زمانی ریاست دهکده را برعهده داشت ، اما با گذر زمان ، به موجودی خیال باف تبدیل شده بود که تمام دارایی خانواده اش را با خرید آهن ربا برای یافتن طلا و دوربین و نقشه جغرافیایی به باد داده بود . به همین دلیل تمام بار مسئولیت خانواده بر دوش همسرش اورسلا ،و فرزندانش بود .او دوستی ویژه ای با ملکیادس دارد، او کولیی است که به نوعی پل ارتباط جهان بیرون با فضای محدود و بسته روستای ماکوندو است. او یکی از شخصیت های اصلی داستان است که چند بار در روند داستان می میرد و سرانجام نقش تعیین کننده ای را در سرنوشت خانواده بر عهده دارد.در این مدت ، پسر بزرگ خوزه و اورسلا در یک ماجرای عاشقانه شکست بدی خورد و پس از آن از ده خارج شد .اورسلا که به شدت نگران پسرش بود به دنبال او از ده خارج شد و تا چند وقت خبری از اورسلا و پسرش نبود . تا این که چند ماه بعد ، اورسلا با عده ای غریبه به ده باز می گردد. غریبه ها که متوجه خاک حاصل خیز ماکاندرو شده بودند در ده باقی ماندند و کم کم ده آرام ، به جنب و جوش افتاد .کم کم فروشگاه های کوچک و جاده های شنی ، ده را رونق بخشیدند.در این زمان ائورلیانو تمام وقت خود را صرف زرگر می کرد و مادرش نتیز با تولید و فروش اب نبات به درامد خانواده می افزود.آمدن دندان مصنوعی توسط کولی ها به ده ، باعث شد که فکر مهاجرت کردن به ذهن اهالی ده از جمله خوزه آرکادیو بیفتد . اما اورسلا با مهارت توانست این فکر را از ذهن اهالی بیرون کند .پس از این اتفاق ، خوزه از فکر های عجیب و غریبش دست کشید و بیشتر زمانش را صرف آموزش و تربیت فرزندانش کرد .
چندی بعد دختر 11 ساله ای همراه با تاجران به ده آمد که نامه ای داشت که نشان می داد از خویشان خانواده ی خوزه و اورسلا است . دخترک استخوان های پدر و مادرش را با خود آورده بود که در نامه از اورسلا و شوهرش خواسته شده بود که استخوان ها را طبق رسوم مذهبی به خاک بسپارند .آن ها اگر چه چنین خویشانی را به یاد نمی آوردند ، اما استخان ها را به خاک سپردند و دختر بچه را پیش خود نگه داشتند .سرخپوستی که با خانواده زندگی می کرد به انها گفت این بدترین مرض است چون باعث از دست دادن حافظه می شود.به طوری که کم کم خاطرات کودکی را از یاد می برید و به ترتیب نام و مورد استفاده ی اشیا و بعد حتی نام خودشان را فراموش می کنید. و با لاخره در حالت نسیان فرو می روید.
اما هیچ کس حرف او را باور نکرد.اهالی حرف سرخ پوست را باور نکردند ولی کمی بعد دیدند که همگی به مرض بی خوابی مبتلا شدند. اب نبات های اورسولا بیماری را در تمام شهر پراکنده کرده بود .؛ نه داروهای گیاهی و نه هیچ نسخه ی دیگری فایده نداشت.اهالی اوایل از بی خوابی راضی بودند و می توانستند به تمام کار های عقب مانده شان برسند اما با تمام شدن کار های عقب مانده ، بی تابی مردم را فرا گرفت .خوزه که متوجه شد بیماری همه جا را گرفته دستور داد چند زنگوله بخرند و به تازه واردان سالم بدهند تا با بستن ان مراقب خود باشندو بیماری را از ماکاندو بیرون نبرند.
بیماری به تدریج رشد می کرد طوری که مجبور بودن تمام اشیا و کاربرشان را روی انها بنویسند. اما قطعا روزی می رسیدکه خواندن هم از یادشان می رفت.سرانجام روزی مکیادس که مرده بود با شربتی به ده باز می گردد . اهالی ماکاندرو شربت را می خورند و بیماری از بین می رود و به پاس این لطف مکیادس ، خانواده بوئندیا از او خواهش می کنند که تا آخر عمر با آن ها زندگی کند . مکیادس در خانه آن ها مستقر می شود و شروع به نوشتن چیز هایی بر روی پوست می کند که رمز این نوشته ها ، صد سال بعد کشف می شود …با شروع جنگ های داخلی ، اهالی ماکوندو نیز سپاهی را به فرماندهی سرهنگ آئورلیانو بوئندیا (فرزند دوم خوزه آرکادیو بوئندیا) برای جنگ بر ضد نظام محافظه کار تشکیل می دهند .
در ماکوندو، آرکادیو (نوه بنیانگذار روستا و فرزند پیلار ترنرا و خوره آرکادیو) از سوی عموی خود به ریاست شهر منسوب و تبدیل به دیکتاتوری مستبد می شود و پس از فتح شهر از سوی نیروهای محافظه کار، او را تیرباران می کنند.جنگ ادامه می یابد و سرهنگ آئورلیانو چندین از مرگ حتمی ، جان سالم به در می برد تا اینکه خسته و بی رمق از جنگ بی حاصل به معاهده صلح تن می دهد و تا پایان عمر خانه نشین می شود.وی پس از امضای معاهده صلح به سینه خویش شلیک می کند تا به زندگی اش پایان دهد، اما از این خطر هم جان سالم به در می برد.
سپس به خانه اش باز می گردد و از سیاست کناره گیری کرده و باقی عمرش را به ساختن ماهی های کوچک طلایی می پردازد .آئورلیانو تریسته، یکی از هفده فرزند سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، یک کارخانه یخ سازی در ماکوندو تاسیس می کند و برادرش آئورلیانو سنتنو، به سرپرستی آن می رسد .آئورلیانو تریسته ، خود و با هدف آوردن قطار از ماکوندو می رود.چندی بعد در ماکوندو ریل قطار کشیده می شود و این مسئله رونق فراوانی به ده می بخشد و به این ترتیب ، آن شهر به مرکز فعالیت های منطقه تبدیل می شود و هزاران نفر را از اطراف و اکناف به خود جذب می کند.
بعضی از خارجی ها یک مزرعه موز در نزدیکی ماکوندو تاسیس می کنند. شهر همچنان به رشد و توسعه اش ادامه می دهد تا اینکه روزی کارگران مزرعه موز اعتصاب می کنند که برای پایان دادن به اعتصاب ارتش ملی مداخله می کند و تمامی کارگران معترض را کشته و اجسادشان را به دریا می ریزند.پس از کشتار کارگران شرکت موز، بارانی که چهار سال و یازده ماه و دو روز طول می کشد، شهر را در بر می گیرد. آنگاه اورسولا می گوید که در انتظار پایان بارندگی است تا بمیرد.آئورلیانو بابیلونیا به دنیا می آید که آخرین فرزند از نسل بوئندیا است. نام او در ابتدا آئورلیانو بوئندیا است تا اینکه با کشف رمز مکاتیب ملکیادس در می یابد که نام فامیل پدری اش بابیلونیا است. هنگامی که باران قطع می شود، اورسولا می میرد و شهر ماکوندو خالی از سکنه می شود.تعداد اعضای خانواده کاهش می یابد و در ماکوندو کسی دیگر خانواده بوئندیا را به یاد نمی آورد؛ آئورلیانو خود را در آزمایشگاهش زندانی کرده و سرگرم کشف رمز مکاتیب ملکیادس است که در این میان خاله اش آمارانتا اورسولا از بروکسل بازمی گردد.آنها با هم یک ماجرای عشقی دارند و از این رابطه عاشقانه آمارانتا اورسولا باردار می شود، ولی پس از زایمان متوجه می شوند که کودک دم خوک دارد. او بر اثر خونریزی زایمان می میرد. آئورلیانو بابیلونیا ناامیدانه از خانه خارج می شود و در به در دنبال کسی می گردد تا او را یاری کند، اما در شهر دیگر کسی زندگی نمی کند، حالا ماکوندو شهری متروکه است و….
بخشی از کتاب رمان صد سال تنهایی
وقتی که نجار برای ساختن تابوت قدش را اندازه می گرفت از میان پنجره متوجه شدند که از آسمان گل های کوچک زرد رنگی فرو می بارد. باران گل تمام شب به صورت طوفانی آرام بر سر شهر بارید. بام خانه ها را پوشاند و جلوی درها را مسدود کرد. جانورانی که در هوای آزاد می خوابیدند در گل غرق شدند. آن قدر از آسمان گل فرو ریخت که وقتی صبح شد تمام خیابان ها مفروش از گل بود و مجبور شدند با پارو و شن کش گل ها را عقب بزنند تا مراسم تشییع جنازه در خیابان برگزار شود.
گابریل گارسیا نویسنده کتاب صد سال تنهایی
گابریل خوزه گارسیا مارکِز در ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا درمنطقهٔ سانتامارا در کلمبیا متولد شده است. او رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر کتاب صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
دیگر کتابهای گابریل گارسیا
ثبت نقد و بررسی در مورد این اثر
اگر صاحب امتیاز این اثر هستید
راهنمای دانلود
- تمامی لینک های دانلود بصورت مستقیم هستند.
- درصورت وجود مشکل در لینک دانلود رمان ها ، در بخش نظرات اطلاع رسانی کنید تا مشکل رفع گردد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.