رمان ناجی اثر فاطمه پایان

دانلود رایگان رمان ناجی اثر فاطمه پایان
دسته‌بندی‌ها: , , , تاریخ به روز رسانی: 25 دی 1400
اطلاعات اثر:
  • دسته بندی:داستان و رمان
  • عنوان:ناجی
  • نویسنده:فاطمه پایان
  • ژانر:عاشقانه | اجتماعی | پلیسی و کارآگاهی | معمایی
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

دانلود رمان ناجی اثر فاطمه پایان با ژانر عاشقانه، اجتماعی،معمایی و پلیسی و با لینک مستقیم در سایت کافه نویسندگان.در این بخش از سایت کافه نویسندگان، رمان ناجی را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود رمان ناجی اثر فاطمه پایان با ما همراه باشید

 خلاصه رمان ناجی اثر فاطمه پایان :

دانلود رمان ناجی دختر قصه پاک و ساده؛ از همونایی که یه زندگی معمولی داره مثل خیلی از ما پسرک قصه مردونگی توی ظاهرش دادمیزنه… تیپش مردونس…ابروهاش فابریک خودشه… نه لکسوز داره… نه بنز اما مرام داره!قصه از اونجایی شروع میشه که… دختر قصه با آدم‌های اشتباهی گره میخوره…و پسر قصه؛ ناجی روزهای تلخ دخترک میشه…شاید هم دختر قصه ناجی روزهای سرد پسرمیشه…

 بخشی از رمان ناجی اثر فاطمه پایان :

همیشه توی سخت ترین روز زندگی ات خدا برات یه ناجی از جنس خودت می فرسته… نگران نباش بنده خدا مقدمه: نجات دهنده فقط خدایی است که خود او نجات است. هیچ فرشته ای ؛ هیچ روشی ؛ هیچ طریقی؛ هیچ کاری نمیتواند زندگی انسان را نجات دهد جز خداوند؛ و انسان برای در یافت این نجات باید با زندگی اش تسلیم خداوند شود . خداوند به هرکسی با روشی کمک میکند. گاهی با حادثه ای شیر ین؛ گاهی با حادثه ای تلخ و گزنده! گاهی هم با فرستادن ناجی از جنس خود انسان ! قرص ها رو داخل کمد گذاشتم. نمیخواستم مامان از وجودشون خبر دار بشه. نباید میفهمید دخترش چه زجری میکشه. می دونم هنوز هم آمادگی شنیدنش رو نداره.

پای راستم خیلی درد میکرد. دکتر هم گفته بود مو برداشته و نیاز به مراقبت داره. لنگان لنگان به سمت سالن رفتم و روی مبلِ سالن وا رفتم. درد رو توی جای جای بدنم حس میکردم. پوزخندی به حال خودم و افکار مامان زدم . با صدای عاطی به سمتش برگشتم .

-چیه؟ چرا پوزخند میزنی؟

-به پسر خوبه ای که مامان به ریش برزو می بنده پوزخند می زنم. نمیدونه چه جونوریه !

به سمت سالن اومد و کنارم نشست :

-چون تو نمیذاری بفهمه. بنده خدا ازکجا باید بفهمه. مگه ما روز اول فهمیدیم؟ سری به تأسف تکون دادم. لعنت به همون روز اول ! لیوان آب میوه ای که داخل بشقاب کوچک با گله ای آبی بود رو به طرفم گرفت. لیوان رو برداشتم. فکر کردم همان روز اول مقصر من بودم. به قول معروف اومدم ثواب کنم کباب شدم . با صدای عاطفه نگاهم رو از لیوان استخوان‌ها ی با شیاردهای برآمده خوشتراش گرفتم .

-نمیخوای تمومش کنی؟ تا کی میخوای از خاله مخفی کنی؟ بالاخره که میفهمه! سردرگم سری تکون دادم و گفتم

نمیدونم ! من تنها کسیم که مامان داره. همه امید و آرزوش آینده من بوده و هست

لینک های دانلود اثر
انتشارات

کافه نویسندگان

زبان

فارسی

شابک

نوع فایل

PDF

حجم

2.1 مگابایت

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان ناجی اثر فاطمه پایان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت