رمان من مهربانم از افسون امینیان

دانلود رمان من مهربانم از افسون امینیان

دانلود رمان من مهربانم از افسون امینیان.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان من مهربانم را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان من مهربانم از افسون امینیان با ما همراه باشید

خلاصه رمان من مهربانم از افسون امینیان

من مهربانم، قصه ی دختری به نام مهربان است. دختری که در آستانه ی 27 سالگی، شکست تلخی را که منجر به شکستن غرورش میشود، تجربه میکند. مهربان با تمام کش و قوس های روزگار سعی میکند باری دیگر زندگی را از سر بگیرد و آهنگی خوش از بودنش بنوازد. در یک کارخانه مشغول به کار میشود و قصه ی زندگی اش دقیقاً از همین نقطه آغاز میشود. رمان موضوعی اجتماعی دارد؛ البته عاشقانه با پایانی خوش.

قسمتی از رمان من مهربانم از افسون امینیان

از محل کارش، کارخانه ی تولید رب گوجه فرنگی روشن تا خانه شان چیزی حدود یک ساعت و ربع فاصله داشت. البته اگر ترافیک مثل اژدهایی چند سر به جان اتوبان کرج نمی افتاد، زودتر هم میرسید و این را بعد از سه روز که از شروع کارش میگذشت متوجه شد. سرویس کارخانه، یک مینیبـوس یادگار دهه ی هفتاد بود که کارش از معاینه فنی هم گذشته بود. از همان مینیبـوس های قوطی کبریتی خسته که پتپت میکرد و دود بالا می آورد و صندلی های کهنه اش زار میزد؛ ولی همچنان قاچاقی در خیابان ها، لابلای ماشینها میچرخید و گاهی هم لایی میکشید. راننده اش هم آقای طوطی، شوهر یکی از کارگرهای کارخانه بود. مردی شصت وچندساله که جانش به این ابوطیاره که آن را یاقوت صدا میزد، بند بود. آقای طوطی علاقه ی عجیبی هم به آهنگ های کوچه بازاری و به قول خودش کامیونی داشت و گل سرسبد آهنگ هایش »نیر بیا دردم را دوا کن« خواننده ی قدیمی کوچه بازاری بود و آن را طوطی وار میخواند و خیلی ریز و زیر پوستی گردنش را به اطراف قر میداد. زیرچشمی به همسرش نیره خانم که کنار دستش روی صندلی شاگرد مینشست، نگاه میکرد و همراه آهنگ بشکن های ریز میزد و میخواند:

-»نیر نیر دیگه بسه بیا این بار وفا کن نیر یا جونم رو بستون یا دردم دوا کن تلفن میکنم جواب نمیدی کسی رو مثل من عذاب نمیدی« اصلا هم تابلو نبود که آهنگ انتخابی اش رنگ و بوی پاچه خواری میدهد. آخرین مسافر این ابوطیاره ی پردود و پرصدا، او بود که از ..

 افسون امینیان نویسنده رمان من مهربانم

آثار نویسنده

کبوتر – همسایه پری – قندک – باغ سیب – بن بست بهشت – من مهربانم سلام خدمت دوستان گرامی من افسون امینیان هستم. با اجازه ی شاعر محبوبم سهراب سپهری از شعر ایشان استفاده می کنم و می گویم: اهل تهرانم ، روزگارم بد نیست ،تکه نانی دارم،خرد هوشی سر سوزن ذوقی. استارت شما برای نویسندگی  کِی و کجا بوده؟ من سالهاست که پس وپنهانی برای دل خودم می نوشتم بدون اینکه علاقه ای به چاپ رمان هایم داشته باشم. تا اینکه خواهرم برای اینکه مرا تشویق کند بدون اجازه ی من اولین رمانم را که همسایه ی پری نام داردرا ارسال کرد

چرا در تمام رمان هاتون از ژانر عاشقانه استفاده کردین؟

من اعتقاد دارم هر نویسنده توانایی دارد یک ژانر خاص را دنبال کند درست مثل خواننده ها که برخی توانایی خواندن آهنگ های پاپ را دارند و برخی دیگر سنتی خوان هستند . من عاشقانه می نویسم چون حس می کنم توانایی نوشتن جمله ها و صحنه های عاشقانه را دارم.

برای انتخاب اسم رمان هاتون چه ملاک هایی رو در نظر می گیرید؟

همانطور که میدانید اسم رمان باید تابع موضوع رمان باشد برای مثال « رمان باغ سیب» اتفاقات پیرامون باغ سیبی رخ میدهد یا رمان «بن بست بهشت» بخش عاشقانه ی رمان در روستایی به نام بهشت اتفاق می افتد. رمان کبوتر نام عروسک پارچه ایی است که متعلق به قهرمان زن داستان است و تا انتها در خلال داستان از آن صحبت کردم. در رمان قندک اسم دختر قصه « قندک » بوده

به نظرتون فرق ژانر و موضوع رمان چیه؟

سوال زیرکانه ایست… مفهوم ژانر بر گرفته از یک کلمه ی فرانسوی است به معنای نوع ، دسته با ریشه دار شدن سینماو نیاز به دسته بندی فیلم ها این اصطلاح در سینما مورد استفاده قرارگرفت بهتر است دوستان نویسنده برای بیان نوع رمانهایشان از کلمه ی موضوع استفاده کنند مثلا موضوع عاشقانه یا تخیلی …. غیره.

از نوشتن کدوم رمانتون پشیمون شدین یا دوست دارید تغییرش بدین؟ چرا؟

یک نویسنده حسی که به نوشته هایش دارد مانند حس یک مادر به فرزند انش است که هیچ گاه از تولد آنها پشیمان نمی شود . اما رمان قندک را مایلم تغییراتی بدهم چون بخش حقوقی آن که در رمان به کار برده بودم با واقعیت مغایرت داشت و متاسفانه به خاطر مشغله هایم زمانی که رمان قندک را تایپ می کردم فرصت تحقیق بیشتر نداشتم.

کدوم رمانتون بیشتر از بقیه مورد انتقاد قرار گرفت و عکس العمل شما چی بود؟

رمان قندک به خاطر دلیلی که خدمتتان عرض کردم و به خودم قول دادم دیگر حتی یک پاراگراف بدون تحقیق جامع و تفکر ننویسم و همین کاررا هم کردم.

تا چه حد به باورپذیری و اینکه رمانتون طبق عرف جامعه باشه، اهمیت می دین؟

بسیار زیاد… من به بطن جامعه میروم و از کوچه پس کوچه های شهرم مینویسم از مردمی که هر روز در ایستگاه اتوبوس یا دانشگاه و مراکز خرید میبینم. آنچنان که مخاطب خودش را به راحتی بتواند با قهرمان رمان همزاد پنداری کند و به اصول اخلاقی بسیار پای بندم و هیچ گاه رمانمنشوری ننوشته ام و این کار را نخواهم کرد.

دیگر رمان‌های افسون امینیان

1. رمان کبوتر
2. رمان قندک
3. رمان همسایه پری
4. رمان بن بست بهشت
5. رمان از تجریش تا راه آهن