در این بخش از سایت کافه نویسندگان، قصه جابهجایی طبیعت را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم ملینا نامور با ما همراه باشید.
خلاصه:
در سرزمینی دور افتاده اتفاقی عجیب رخ میدهد، جای انسانها با جانوران و گیاهان عوض میشود و طی یک اتفاق ترسناک، جانوران تصمیم میگیرند برای تامین غذای خود انسانها را شکار کنند.
بخشی از اثر:
آقای گاو با صدای بلند رو به جمعیت صحبت میکنه.
– همونطور که خودتون خوب میدونید ما از دندونها و استخوانهاشون برای تزئین استفاده میکنیم و خودشون رو خشک میکنیم. از پوستشون پالتو و لباس درست میکنیم و گوشتشون رو میخوریم!
این تمام کارهایی که وقتی ما قدرت نداشتیم اونها با ما انجام میدادن.
خانمها جیغ میزنن و با گریه سعی در بیرون رفتن از بغل درختها دارن. یکی از اونها با جیغ فریاد میزنه.
– لطفاً، ولمون کنید! تو رو خدا ما گناهی نداریم.
خانم کاج با خونسردی میگه:
– مطمئنی؟ یعنی وقتی که از پو*ست روباه پالتو و از شاخ گوزن و گاو، تزیینی جات درست میکردید و از گوشت گاو میخوردید هیچ گناهی نداشتید؟ یا اون موقعی که با هزارتا آشغال، محل زندگی ما گیاهها رو نابود میکردید چی؟ احساس عذاب وجدان ندارید؟
عصبانیتر ادامه میده:
– شاخ کرگدنها رو میخواید چیکار؟ دندون فیلها چی؟ چرا به گربهها و سگها آسيب میزدید؟ چرا به خر و الاغ شلاق میزدید؟ جالبه با اینهمه آسیب میتونید بیگناه باشید؟!
آدمها اشک میریزن و از ترس به خودشون میلرزن.
یک صف طولانی از انسانها تشکیل شده و قراره از گوشت بعضیهاشون استفاده بشه و پو*ست و استخوان و…
تمام حیوانات و گیاهان خوشحالن. انسانها بیقرارن و بعضی از گیاهان با وسایل حمل و نقل شروع میکنن به تخریب زندگی انسانها.
نقد و بررسی وجود ندارد.