در این بخش از سایت کافه نویسندگان،دلنوشته معرکه ی احساس را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود دلنوشته معرکه ی احساس اثر شبنم بهرامی فرد با ما همراه باشید.
دیباچه:
دیوانه وار عاشقت هستم اما به هنگام بودنت تنها تر می شوم، می دانم ک تمامم را تناقض فرا گرفته است، چطور می شود از عشقی اهورایی دم زد اما خواهان بودن معشوق نبود؟ چطور ممکن است رویایش را در سر بپروری و هر بار از مرور خاطراتش طلوعی دوباره داشته باشی ولی از حضورش مشوش و بی پناه شوی؟
در نبودت زندگی زیبا نیست اما زشتی و پلیدی اش دل را نمی زند روحم همچنان ناارام و ازرده است اما هنوز رمقی برای ایستادن هست…
بخشی از اثر:
عشق مجازی!
اکنون که به یادت قلمم را به رقص در آورده ام، ماهها از آن غم دور شدهام، گذشته برایم بی اهمیت شده و احساساتم در من مردهاند، حال برای عشق بی وفا و یاردیرینهام نمینویسم؛ چون دیگر نه اثری از عشق در وجودم مانده است و نه یاری در قلبم، مینویسم برای رهگذر بیرحمی که روزی گذری از روزگار عمر من داشته وبا اینکه میدانست مسافری بیش نیست، ویرانیهایی به بار آورد که تا اعماق وجودم را سوزاند، لبخند را از لبانم زدود و غبار غم را مهمان چشمانم کرد و خاطراتی از خود برایم به یادگار گذاشت که هر بار با مرورشان بغضی سنگین، سخت گلویم را چنگ می اندازد. رهگذری که هیچ خیابانی را دست در دستش قهقه زنان قدم نزدهام، شانههایی که تکیهگاه تن رنجور و خستهام نشدهاند و چشمانی که مِهر عشق را به من هدیه نکردهاند و لبانی که مُهر تایید بر عاشقانههایش بزنند، نصیبم نشد؛ مرا در سلولی انفرادی تنها گذاشت و رفت.
آری عشق مجازی چنین غمی دارد… .
هنوز بررسیای ثبت نشده است.