دلنوشته حس مبهم اثر ح_وفا

توضیحات

در این بخش از سایت کافه نویسندگان، دل نوشته حس مبهم را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود دلنوشته حس مبهم اثر ح_وفا با ما همراه باشید.

دیباچه:

مدتی می‌شود که جهانم رنگ و رویش را باخته و پیوسته غم در مدار آن می چرخد.
در میان انبوهی از آدم ها، از تو جدا مانده ام، از تویی که هرگز ترکت نکرده بودم؛
حتی آن هنگام که قلبم را به بی رحمی تمام شکستی و رهایم کردی.
من هنوز هم نرفته ام و بی تو، کنار خیالت مانده ام…

 

بخشی از اثر:

باری دیگر پلک‌های خسته‌ام روی هم افتادن.
مدتی می‌شود زوم کرده‌ام بروی رنگ‌های خاکستری که حوالی دوستانم را پر کرده‌اند.
سینه‌ام دچار درد شد، آشفته بود.
خوب می‌دانم نه من، نه او، هیچ‌کدام نمی‌توانیم در مقابل اندوهگین بودن عزیزانمان تاب بیاوریم.
با چشمانی پریشان خیره به رنگ‌های بی‌رنگ دنیای نا امیدی مانده بودیم.
صدای وز وز باد می‌گفت: ” در این‌جا کسی دیگر میلی به رنگ امید ندارد”

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دلنوشته حس مبهم اثر ح_وفا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *