در این بخش از سایت کافه نویسندگان، داستانک ریسمان خونابه را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم ریحانه اکبریان، ح _ وفا با ما همراه باشید.
🔹️مقدمه:
مردی به بند کشیده شده در غرقاب متعفن کسب قدرتهای بیارزش دنیوی. ضریری که جانش را ذره ذره پیشکش نفرینی میکند که خود به زندگی خود فرا خوانده است. نفرینی به سان ریسمان که سیر پایان ناپذیر مرگ و کشتار را با خود به ارمغان آورده است! از او دوری کنید!🔹️بخشی از اثر:
دستهای سوخته شده دختر، دور گردناش پیچیده میشوند و با یک حرکت از زیر میز به بالا پرتاب میشود. با شدت به سقف برخورد کرده و درد فجیعی را در تک تک سلولهایش، احساس میکند. سقف شکسته و ترک میخورد و مرد به پایین پرتاب میشود. صدای قهقههها ثانیه به ثانیه بلندتر میشود و صدای قدمهایی که لحظه به لحظه به مرد نزدیکتر میشوند.
با پیچیده شدن جسم سختی دور گردن و تنش به خود میآید. سیم آهنی ضخیم و طویلی که دور تنش پیچیده میشود، قدرت تنفس را از او میستاند. با تنگ شدن آغو*ش سیم دور تنش، فریادی از درد میکشد. نفس نفس زنان به پایان کار خود مینگرد. یعنی این آخرین نفسهای او در این دنیای فانی بود؟ نه! هنوز خیلی چیزها بود که قصد انجامشان را داشت و نمیتوانست اکنون بمیرد. با ته ماندههای جانش فریاد زد:
– ریسمان!
هنوز بررسیای ثبت نشده است.