نمایشنامه خاطرات خیس اثر نگین بای

خرید نسخه اورجینال و ویراستاری شده نمایشنامه خاطرات خیس با فرمت pdf
دسته‌بندی‌ها: , , تاریخ به روز رسانی: 26 جولای 2024 تعداد بازدید: 48 بازدید
اطلاعات اثر:
  • نویسنده:نگین بای
  • ژانر:عاشقانه،تراژدی
  • ناظر:تیم ناظران کافه نویسندگان
  • ویراستار:Sweet
  • طراح:ثمین سعیدی نیا
  • کپیست:آناهیتا
  • تعداد صفحات:۳۲
گزارش مشکل دانلود
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

در این بخش از سایت کافه نویسندگان، نمایشنامه خاطرات خیس را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم نگین بای  با ما همراه باشید.

🔹خلاصه:

نرگس، دختری که بخاطر اتفاقات گذشته‌ی زندگی خود، دچار افسردگی شده‌ است. او یک‌ ماهی است که کنج خانه خودش را در تنهایی اسیر کرده است. اما پویا برای نجات او به واسطه‌ی آرمین، برادر بزرگتر نرگس، نزد او می‌رود…​

🔹بخشی از اثر:

پویا:
– به همین زودی تصمیم گرفتید؟
نرگس حرفی نمی‌زند.
پویا:
– باشه، ولی فقط به یه شرط.که حرف بزنی.
نرگس:
– نمی‌تونم!
پویا: نمی‌تونی نه! نمی‌خوای.
نرگس: ( با بغضی که هم‌چون وبال به گلویش چسبیده بود. )
– شما درکم نمی‌کنید. احساس خفگی می‌کنم.
پویا:
– خب همین، بهم بگو. مطمئن باش من کمکت می‌کنم. بهم اعتماد کن.
نرگس:
– زندگی من… تعریفی نداره!
پویا:
– ناامید شدن هیچی رو بهتر نمی‌کنه. تا همین‌جا هم که بعد از ده روز بالاخره حرف زدی نظرم رو عوض کرده. درسته گذشته‌ات اونی که می‌خواستی نشده اما اگر آینده‌ات و هم بخوای بر اساس گذشته و اشتباهات بنا کنی فرقی با یه آدم شکست خورده نداری. چون گذشته و آینده درست دو کلمه‌ی جدا و تضاد از هم هستند.
نرگس: ( به پویا نگاه می‌کند و نگاه خیره‌اش چند دقیقه‌ای طول می‌کشد. )
– م… من ۱۷ سالم بود. برای درس خوندن و تست زدن به کتابخونه می‌رفتم. آ… آخه خانواده‌ی شش نفره بودیم و توی خونه موندن برای منی که به درس و مشقم اهمیت می‌دادم فایده‌ای نداشت. دو تا خواهر کوچیک‌تر از خودم داشتم که سر و صداهاشون زیاد بود. یک‌بار که با عجله وارد کتابخونه شدم محکم به پسری خوردم و نزدیک بود بیفتم زمین. ولی اون، مچ دستم رو گرفت و من و کشید سمت خودش. درست اون‌جا بود که با علیرضا آشنا شدم. یه پسر دل پاک و خوش چهره که هم من تو نگاه اول ازش خوشم اومد و هم علیرضا! ازش معذرت خواستم و اونم کتاب‌هام و از روی زمین برداشت و تحویلم داد. سربه زیر از کنارش رد شدم و روی صندلی نشستم. کتابم و باز کردم و مشغول خوندن شدم. دروغ چرا، اون وسط ها هم نگاه می‌کردم ببینم کجا رفته و خیلی دلم می‌خواست باز هم ببینمش و حرف بزنیم. اون روز بی‌حاشیه گذشت ولی من که برگشتم خونه یه جوری بودم. در حدی که صدای مامانم و نمی‌شنیدم. فردای اون روز، دوباره رفتم کتابخونه. دو سه ساعتی اونجا بودم و داشتم کتاب‌هام و داخل کوله پشتیم می‌ذاشتم که با شنیدن صدایی سرم و بالا گرفتم.

 

Khaterateh khis
نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نمایشنامه خاطرات خیس اثر نگین بای”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت