در این بخش از سایت کافه نویسندگان، دلنوشته لابرنوم را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان با ما همراه باشید.
دیباچه دلنوشته لابرنوم:
زیبایی ام خیره کننده است،
مرگ را زندگی می کنم و زندگی را مرگ.
اغواء می کنم چشمان رادارگریز آدمیزادنماها را
هدیه می دهم مرگ را به هر کس که خواهان چشیدن طعم من است.
من یک لابرنوم هستم!
بخشی از دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان:
گور، مرگ
حسادت، نفرت، خشم،
خشونت، عشق!
نیستی، مرگ!
این ضربان قلب دیگر نمی زند
این ضربان سستمایه،
دیگر عقربه های خون را هل نمی دهد.
این ضربان، مرده است.
خموش و نالان میان منجلاب مرگ سر خم کرده و منتظر جلاد خویش است.
جلادی که تنها فکر رفتنش جوانه مرگ را در بطن وجودش کاشته است و حال رفته است!
در شبی سرد با زندگی که از عنصر وجود آدمیزادی سست عنصر بیرون کشیده شده است
هنوز بررسیای ثبت نشده است.