در این بخش از سایت کافه نویسندگان، دلنوشته تمنای شب را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم غزاله طباطبایی با ما همراه باشید.
مقدمه:
در غوغای بیهیاهوی دلم،
تاریکی، حرفهایی نانوشتهای برای گفتن دارد!
دلم میخواهد.
شمعی روشن کنم تا گرمایش را،
با همه وجودم احساس کنم.
لعنت به این تاریکی…
لعنت به تمنّای شب…
لعنت… .
بخشی از اثر:
شعرهایم، نوشتههایم، خاطراتم
همه در دور دستها، مثل پرندگان در پروازند.
آری خستهام! امّا به نرمی، لبخند بر لبانم جاری میشود.
در تُن چشمانی برای خواب.
در روح تمنّایی برای پرستیدن.
چشمانت را نبند!
صندوقچهی عافیت من؛ گویی به تمنّای چشمان توست.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.