دانلود داستان کوتاه چهرههای ناآشنا. در این بخش از سایت کافه نویسندگان، داستان کوتاه چهره های ناآشنا را برای شما عزیزان آماده کردهایم.برای دانلود داستان کوتاه چهرههای ناآشنا با ما همراه باشید.
خلاصه داستان کوتاه چهرههای ناآشنا از لیلیت
تِد، مردی چهل و چند ساله است. پس از به قتل رسیدن الیال، دختر جوان تد، در
حمام، تد دچار بیماری غریبهپنداری میشود؛بیماریای که ارتباط نامها و چهرهها را
از بین میبرد. پرونده قتل الیال بسته میشود و تد که نمیتواند از قاتل ناشناس
دخترش بگذرد، دست به انتقام میزند.
بخشی از داستان کوتاه چهرههای ناآشنا از لیلیت
میدانم که زمانی مردی جذاب، باوقار و سرزنده بودهام. حاال تنها چیزی که میتوانم
احساس کنم، پوچیِ به جامانده از آن مرد است. از روزی که دختر جوانم در حمام
خانه به قتل رسید، دیگر نمیدانم که هستم. جلسات پیاپی روانکاوی را گذراندم و
آخر سر، روانشناسها گفتند که به دلیل شوک، به اختالل غریبه پنداری مبتال
شدهام.
معنایش این است که دیگر نامها به صورتها تعلق ندارند. چهرهها را میشناسم و
نامها را میدانم، اما در ذهنم را*بطهای میان این دو برقرار نمیشود. “الیال” نام
دخترم است که در ذهن دارم. وقتی به او فکر میکنم، چهرهای را به یاد نمیآورم و
وقتی به عکس دختر موطالیی روی میز کار نگاه میکنم، میدانم که او را
میشناسم، ولی نامی به یاد نمیآورم.
بیماری عجیب من انگار نسبت به قتل مرموز دخترم سوژه جالبتری است. پلیس
نتوانست یا نخواست قاتل الیال را پیدا کند. این دختر موطالیی باید یک ربطی به
الیال داشته باشد. زود باش، به ذهنت فشار بیاور!
نمیدانم. نمیدانم او کیست. قاب عکس را برمیگردانم و پشتش را میخوانم.
سادات۸۲ –
وای لیلیت مبارکت باشه عزیزم ایشالله داستان های بعدیت??