داستانک داریخماخ اثر hussar

خرید نسخه اورجینال و ویراستاری شده داستانک داریخماخ با فرمت pdf
دسته‌بندی‌ها: , تاریخ به روز رسانی: 4 اکتبر 2024 تعداد بازدید: 43 بازدید
اطلاعات اثر:
  • ناظر:تیم ناظران کافه نویسندگان
  • ویراستار:رز سیاه
  • طراح:زهرا رمضانی
  • کپیست:haani
گزارش مشکل دانلود
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

در این بخش از سایت کافه نویسندگان، داستانک داریخماخ را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم hussar با ما همراه باشید.

مقدمه :
قفس تنگ بود؛ اما زمانه از آن تنگ‌تر؛ و جان من گسترده‌تر از آن بود که در این عالم واهی خودش را جای دهد.
در جایی از کره خاکی جنگ بود؛ ولی بیگانگان نمی‌دانستند جنگ حقیقی در این گوشه‌ی تاریک است که چشم حتی برای دیدن سیاهی هم تلاش می‌کند.
و امان از قلب‌های فلج که راه رفتن را سخت می‌کرد. امان از دردی که ریشه زده بود در جانِ بی‌قرار من. امان از ترس از دست دادن تو.
کره زمین مربع شکل بود و ما معمولی‌های تنگدل در زاویه نود درجه آن به مردن خود ادامه می‌دادیم.
ولی نه! نمی‌شد ادامه داد!
من باید می‌رفتم. بهای من بیشتر از انگشتان دستان تو بود. من باید بال‌هایم را می‌گشودم و کوچ می‌کردم. من به این‌جا تعلق نداشتم.​

بخشی از اثر:

دلتنگ بودم؛ شاید هم بی‌حوصله؛ یا یک چیز میان این دو کلمه‌ی ناتوان.
به دوستانم نگاه کردم، دوستانی که از آنِ من نبودند. مگر ایرادم چه بود؟ آیا داشتن یک همدم بی‌همتا جز محرومیت‌های زندگی به حساب می‌آمد؟
دوست داشتم که حرف بزنم، بخندم، گریه کنم و زیر باران دست در دست کسی راه بروم؛ اما تمام این‌ها تبدیل به یک آرزوی محال شده بود.
بغضم را فرو فرستادم و پاهای لرزانم را جابه‌جا کردم. من بیمار بودم! خودم هم نمی‌دانستم چه مرگم بود! اما آن مرد سفید پوش این خبر را به من و صاحبم داد و از آن روز به بعد من یک تنهایی مطلق شده بودم؛ یا یک مفردِ بدونِ جمع.

darikhmakh
نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “داستانک داریخماخ اثر hussar”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت