[icon name=”cloud-download” class=”red” unprefixed_class=”red”] دانلود داستانک سیزده نحس از ح_وفا با ژانر طنز و با لینک مستقیم در سایت کافه نویسندگان
[icon name=”bookmark” class=”red” unprefixed_class=”red”] خلاصه داستانک سیزده نحس از ح_وفا :
پسرک ترسیده بود، یه کمی از دست مادر رنجیده بود!
دلش شور میزد، زیر ل*ب گفت: »من یک پسر نترسم، دلیلی ندارد بترسم!«
آیا پسرک راست میگفت؟ نمیترسید! یا ادعای نترس بودن را در می آورد!؟
کسی چه میداند پایان شب پرماجرای پسرک چه میشود؟ (بمانید و بخوانید)
[icon name=”book” class=”red” unprefixed_class=”red”] بخشی از داستانک سیزده نحس از ح_وفا :
احساس عجیبی داشت مدام دلش شور میزد! نمیدانست دلیل این همه استرس چیست؟
لحظه ای تصویر عدد نحسی که دیده بود ، از جلوی چشمانش نمیرفت، هنوز هم صداهای گنگ گریه و تصویر لباس های یک دست
مشکی از یادش نمیرفت و با خود گفت:
– یعنی ممکنه؟… .
***
در اتاقش مشغول بازی با رایانه اش بود، که ناگهان درب اتاق با شدت باز شد و مادر هراسان نمایان شد!
سریع از جایش بلند شد و متعجب چشم دوخت به چهره ی مادرش؛ مادر کت اورا برداشت، دستش داد وگفت:
– زود باش گل پسرم کتت رو بپوش، خانواده ی عموت زنگ زدن گفتن دارن میان اینجا… .
پسرک گیج گفت:
– بله؟ یک کلمه از حرفهات رو نفهمیدم!
مادر کت او را تنش کرد.
– میگم عموت اینا دارن میان اینجا، ولی هیچی واسه پذیرایی ازشون تو خونه نداریم! برو شیرینی و میوه چیزی بگیر بیار، زشته بعد
مدتها بیان ولی نتونیم ازشون پذیرایی کنیم!.
پسرک تازه فهمید چه بلایی قرار است سرش بیاید!
معترض گفت:
– تو این اوضاعه کرونا، من شیرینی از کجا بیارم؟ مگه خودت شهر رو ندیدی شده مثل شهر مرده ها! بعد میگی برم بیرون! آخه کدوم
شیرینی فروشی بازه مادر من، حرفا میزنی!…قراره اون دوتا جغله رو هم بیارن دیگه نه؟ من میرم خونه ی دوستم اصلا حوصله شون رو
ندارم… .
مادر سعی در آرام کردن پسرک داشت، در دل گفت: »چقد دلش پره هرکی ندونه فکر میکنه قراره بره سفر قندهار والا!«
– گل پسرم آروم باش، توکه نمیخوای بابات با پای آسیب دیدش راه بیوفته بره اون ور شهر؟ راستی خوب نیست پشت سر بقیه
حرف بزنی!
[icon name=”address-card” class=”red” unprefixed_class=”red”] اطلاعات اثر:
- [icon name=”align-justify” class=”red” unprefixed_class=”red”] دسته بندی: داستانک
- [icon name=”address-card” class=”red” unprefixed_class=”red”] عنوان: سیزده نحس
- [icon name=”male” class=”red” unprefixed_class=”red”] نویسنده: ح_وفا
- [icon name=”map” class=”red” unprefixed_class=”red”] ژانر: طنز
[icon name=”address-card” class=”red” unprefixed_class=”red”] شناسنامه اثر:
- [icon name=”font” class=”red” unprefixed_class=”red”] سطح اثر: – –
- [icon name=”eye” class=”red” unprefixed_class=”red”] ناظر: – –
- [icon name=”check-square” class=”red” unprefixed_class=”red”] ویراستار: Aras
- [icon name=”paint-brush” class=”red” unprefixed_class=”red”] طراح: ملیکا مومنی
- [icon name=”user” class=”red” unprefixed_class=”red”] کپیست: Donyagh
[icon name=”heart” class=”red” unprefixed_class=”red”] دیگر اثار نویسنده ح_وفا:
دانلود دلنوشته انتظار را باید خورد نه کشید از ح_وفا
[icon name=”heart” class=”red” unprefixed_class=”red”] داستانک های پیشنهادی:
دانلود داستانک داریخماخ از hussar
دانلود داستانک شهربند از آتریسا اکبریان
دانلود داستانک ستاره های کبریتی از ریحانه سید حسنی
دانلود داستانک سودای مخبط از والی پژمان
دانلود داستان کوتاه دوست همیشگی از نگین بای
امتیاز بینندگان:۲ ستاره
توصیفات خیلی خوب بیان شده?خسته نباشید