در این بخش از سایت کافه نویسندگان، دلنوشته رویای وارونه را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود این اثر به قلم موهوم با ما همراه باشید.
مقدمه:
گویا در دنیای من،
همهچیز وارونه است!
هرچهقدر بیشتر تلاش میکنم تا به کسی یا چیزی که میخواهم برسم،
از آن دورتر میشوم!
شبیه به یک سراب.
و من…،
و من چهقدر دوست داشتم به تو برسم!
بخشی از اثر: (بینشون سه ستاره بذاری )
نگاهش سردتر از برفِ زمستان و تلختر از قهوهی صبحگاهی بود.
گفت: «میترسم!»
یخ زدم:
– از چه؟
- از همهی آدمها، به جز تو!
قلبم از تابش مهر شیرینش شعلهور شد. در سکوت، نگاهش را نوشیدم!
– تا کنون تنهایی را ب*غل کردهای؟ پیش آمده که از احوال کنونیات منزجر شوی؟ در ذهنت به دنبال متهم بگردی، سپس تمام افرادی را که مسبب آن هستند بیابی و محکومشان کنی؟ ناگهان، با تلنگری متوجّه شوی که درنهایت، تنها خودت مسئول همهی آن خبط و خطاها بودی و از خود متنفر شوی؟
-بله.
-دوستت دارم! میخواهم یادت بماند دقیقاً در همان لحظهای که خودت از خود بیزاری، اینجا کسی هست که همچنان دوستت دارد.دلنوشته رویای وارونه
نقد و بررسی وجود ندارد.