رمان آس دل
دانلود رمان آس دل اثر س شب.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان آس دل را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان آس دل اثر س شب با ما همراه باشید
خلاصه رمان آس دل اثر س شب
هلنا، دختري مهربان و دل سوز با پدري مستبد، براي مرگ مادرش مقصر دیده مي شود. او سعي دارد با سرنوشتش مبارزه کند و ادامه دهد. یک تغییر، یک دوست، یک بازي، برمال شدن اسرار…
بخشی از رمان آس دل
تاریکي و سکوت؛ فقط زوزه ي باد این سکوت رو مي شکست. باور این اتفاق برام مثل کابوس بود؛ کاش واقعا کابوس بود نه واقعیت ! لباس عروسم رو جمع مي کنم که توي دست پام نباشه. به اطراف نگاه مي کنم. چشم هام به تاریکي عادت کرده. چند ساعتي هست که اینجام. نور کمي از پنجره ي کوچیکي به انباري مي تابه که کمي اون رو روشن کرده. از جام بلند میشم و سمت پنجره میرم . از لای چوب هایي که به طور نامنظم به پنجره زده شده به بیرون نگاه مي کنم. چیز خاصي دیده نمیشه؛ فقط تاریکي مطلق و صداي باد که سکوت رو مي شکنه. چند ضربه به چوب ها مي زنم؛ ولي این قدر محکمه که اصلا تغییري ایجاد نمیشه. از پنجره فاصله زده و چوب هاي ميگیرم. چه فکر احمقانه اي کرده بودم! مثلا مي خواستم با این دست هاي یخ محکم روي پنجره چي کار کنم؟ کاري ازم برنمي اومد. با وجود شیارهاي باریک حتي نمي تونستم خوب بیرون رو ببینم، چه برسه که بخوام با چندتا ضربه با این دست ها چوب ها رو بشکنم. فکر کردم مثلا مثل تو فیلما الان چوب ها مي شکنه و مي تونم فرار کنم . نمي دونم چند ساعته تو این انباري هستم. دستم رو سمت صورتم مي برم. هنوز جاي کشیده ش درد کم جوني میگم. » آخ « مي کنه. انگشتم رو به کنار لبم مي کشم. از دردش چشم هام رو ریز مي کنم و انباري که توش هستم مثل یخچال مي مونه؛ این قدر سرده که حس مي کنم دست هام و پاهام حس ندارن. دست هام رو دورم حلقه مي کنم تا شاید یه کم گرم بشم؛ ولي این کار هم از سرمایي که به استخون هام رسوخ کرده بود کم نمي کنه. قسمتي از تور دامن لباس عروس رو میارم بالا تا شاید کمي بتونم بالاتنهم رو بپوشونم و گرمم بشه؛
هنوز بررسیای ثبت نشده است.