دانلود دلنوشته آغوش بیجسم از آیلار نظام دوست.در این بخش از سایت کافه نویسندگان؛ دلنوشته آغوش بیجسم را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود دلنوشته آغوش بیجسم با ما همراه باشید.
خلاصه دلنوشته آغوش بیجسم
ز دردهایمان به ستوه آمدیم، دندان طمع و گناه را نکشیدهایم، بلکه تیز کردهایم! قلبمان از رنج و مشقت تیره شده، اما به چه قیمتی؟ ناجی عشق کجاست؟ راهنمای قلب کجاست؟ در تیرگی دنیا آغو*ش بیجسمات را به خود فشردهام، گویا عطش روحت نوازشگر قلبم است
بخشی از دلنوشته آغوش بیجسم
سکوتهایم طعم انزجار میدهد، سخنانمان مزه غفلت میدهد.جای ما در این گیتی کجاست؟صداهایمان را میشنوی؟آغوشت را به رویمان میگسترانی؟ از ازل تا غزل برای غمم گرهگشایی کردی؛ اما جسم طنین اندازم را در آغو*ش گرفتهای؟ *** از تلالو آغوشت میشود به فرهیختگیات پی برد؛ جهان با تو مملو از دادگری میشود، اما ما در این طین رایق چه کردهایم؟ در این آفاقی که ظلمت بیداد میکند، چگونه میخواهی مرا در آغو*ش بکشی؟ چگونه میخواهی در برابر این همه اجحاف، غفور باشی؟ به راستی که تو بدیعتر از هر چیزی هستی. *** در این عیش به عطش خوشحالی محبوس شدهایم. برهان خوشحالی حس کردن وجود تو است! چرا نمیتوانم با دستانم به ستودن تو بپردازم؟ چرا نمیتوانم در آغو*ش حفاوت تو غوطهور شوم؟ *** آسمان و زمین در انتظار آغو*ش تو هستند. لیل و نهار در نگرش حکمت تو، به سر میبرند. هور زندگیمان شدی، سراج مسیرمان شدی!
ستاره لطفی –
سبک مذهبی… زیبا بود و دلنشین، خداقوت?